گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد سيزدهم
4. اوصاف و انواع براهان های خداوند



شده که عقل ، به روشنی دلالت آنها را بر صدق مدّعی نبوّت ، درک می کند . انبیا ، قرآن ، اسلام و اهل بیت علیهم السلام ، از آن رو ، برهان نامیده شده اند که برنامه هایی که برای زندگی ارائه می دهند ، منطبق با موازین عقلی و فطری است . همچنین نام گذاری موارد دیگری به برهان ، نشانه هماهنگی آنها با فطرت و عقل است . بر این اساس ، در اسلام ، چیزی که ضدّ عقل و فطرت باشد ، وجود ندارد و اگر چیزی به خدا و انبیا و اهل بیت علیهم السلام ، نسبت داده شود که ضدّ عقل و فطرت است ، قطعا صحیح نیست . (1)

4 . اوصاف و انواع برهان های خداوندبر پایه متون حدیثی ای که در فصل چهارم آمده ، برهان های الهی با چهار صفت ، توصیف شده اند : وضوح ، بلوغ ، شمول و دوام . آنچه قابل بحث و بررسی است ، این که : آیا همه برهان های الهی ، دارای این اوصاف هستند یا ویژگی های یاد شده به نوع خاصّی از برهان های الهی اختصاص دارند؟ برای پاسخ به این سؤال ، باید گفت : برهان های الهی ، به دو دسته تقسیم می شوند : برهان های ظاهر و برهان های باطن ، چنان که از امام کاظم علیه السلام روایت شده که فرمود : إنَّ للّهِِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ : حُجَّهً ظاهِرَهً وَ حُجَّهً باطِنَهً ؛ فَأَمَّا الظّاهِرَهُ فَالرُّسُلُ وَ الأَنبِیاءُ وَ الأَئِمَّهُ ، وَ أَمَّا الباطِنَهُ فَالعُقولُ . (2) برای خدا بر مردم ، دو حجّت است : حجّتی بیرونی و حجّتی درونی . حجّت بیرونی ، فرستادگان و پیامبران و امامان اند ، و حجّت درونی ، خِردهایند .

.

1- .این سخن ، بدین معنا نیست که عقل می تواند به همه حقایق دینی ، احاطه پیدا کند و برای مثال ، کُنه خدا را درک کند یا حقیقت روح و ملائکه را کشف نماید . این امور ، فوق عقل اند ، نه ضدّ عقل .
2- .ر . ک : ص 128 ح 28 .

ص: 101

برهان های باطنی خداوند متعال ، یعنی برهان های فطری و عقلی ، دارای همه ویژگی هایی هستند که بدانها اشاره شد ، بدین معنا که همه انسان ها در طول تاریخ ، به طور واضح و روشن ، خوب و بد را ذاتا تشخیص می داده اند و برای نمونه ، می دانسته اند که عدل ، نیکوست و ظلم ، بد است . خداوند متعال ، در قرآن کریم ، در این باره فرموده است : «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا . (1) سوگند به نفْس و آن که آن را درست کرد ، سپس پلیدکاری و پرهیزگاری اش را به آن ، الهام کرد » . در حدیثی از امام صادق علیه السلام که می تواند به همین موضوع اشاره داشته باشد ، آمده است : ما مِن عَبدٍ إلّا وَ للّهِِ عَلَیهِ حُجَّهٌ . (2) هیچ بنده ای نیست ، مگر آن که خدا را بر او حجّتی است . امّا برهان های ظاهری خداوند ، یعنی انبیا و اوصیای آنان ، دارای همه اوصافی که بدانها اشاره شد ، نیستند ؛ زیرا چه بسا حجّت های الهی به دلیل وجود مانع ، آشکار نباشند یا دستیابی همه مردم به آنها امکان پذیر نباشد ، چنان که امام مهدی علیه السلام قرن هاست که از دیده ها پنهان است . در این باره ، از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمود : لا تَخلُو الأَرضُ مِن قائِمٍ للّهِِ بِحُجَّهٍ ، إمّا ظاهِرا مَشهورا ، وَ إمّا خائِفا (3) مَغمورا ؛ لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَیِّناتُهُ . (4)

.

1- .شمس : آیه 7 8 .
2- .ر . ک : ص 188 ح 142 .
3- .در الأمالی طوسی ، در متن حدیث ، به جای « خائفا (بیمناک) » ، «مستترا (پنهان)» آمده است .
4- .ر . ک : ص 192 ح 146 .

ص: 102



5 . آثار پیروی از برهان

الف - رهایی از خرافه پرستی
زمین ، از کسی که حجّت خدا را بر پا دارد ، خواه آشکار و شناخته یا بیمناک و گم نام ، خالی نمی مانَد تا آن که حجّت ها و گواه های خدا از بین نروند . امّا این که برهانِ پنهان و امامِ غایب ، چه سودی برای جامعه دارد ، مسئله دیگری است که توضیح آن در مبحث امامت گذشت . (1) نکته قابل توجّه ، این است که برهان باطنی ، یعنی برهان فطری و عقلی ، نمی تواند مبنا و معیار تکلیف الهی باشد . قرآن کریم ، تصریح می فرماید : «وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا . (2) و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی پردازیم» . این سخن ، بدین معناست که هر چند انسان ، خود می تواند اجمالاً خوب و بد را تشخیص دهد ؛ لیکن تا تکالیف الهی از طریق پیامبران یا اوصیای آنان به انسان ابلاغ نشود ، خداوند ، او را مؤاخذه نخواهد کرد .

5 . آثار پیروی از برهانپیروی از برهان ، موجب معرفت یافتن به حقایق هستی و کامیابی مادّی و معنوی ، و دنیوی و اُخروی است . مهم ترین آثار پیروی از برهان را در این عناوین می توان خلاصه کرد :

الف رهایی از خرافه پرستیقرآن کریم با دعوت کردن مردم به پیروی از برهان ، آنان را از خرافاتی مانند شرک و بت پرستی ، (3) فرزنددار بودن خداوند متعال ، (4) دخترانِ خدا خواندنِ

.

1- .ر . ک : همین دانش نامه : ج 6 ص 302 (پژوهشی در باره حکمت امامت و رهبری) .
2- .اسرا : آیه 15 .
3- .ر . ک : مؤمنون : آیه 117 ، انبیا : آیه 24 ، نمل : آیه 64 ، اعراف : آیه 71 ، یوسف : آیه 40 و... .
4- .ر . ک : یونس : آیه 68 .

ص: 103



ب - رهایی از پیروی کورکورانه از دیگران
ج - دستیابی به یقین
د - برخورداری از امنیت
ه - پیروزی بر مخالفان
فرشتگان ، (1) گروه گرایی و نژادپرستی (2) و... باز می دارد .

ب رهایی از پیروی کورکورانه از دیگرانپیرو برهان ، نمی تواند بدون دلیل روشن ، از کسی پیروی کند . از این رو ، پیروان راستین قرآن ، هیچ گاه کورکورانه از پدر و مادر ، شخصیت های معروف ، احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی ، دنباله روی نخواهند کرد . (3)

ج دستیابی به یقینپیروی از برهان ، انسان را از شک که آفت زندگی معنوی است ، رهایی می بخشد (4) و به سرمنزل یقین رسانده ، به حقایق هستی ، ره نمون می گردد . (5)

د برخورداری از امنیتیکی از آثار مهمّ پیروی از برهان ، احساس آرامش و امنیت روانی است که در نتیجه رسیدن به یقین ، برای انسان ، حاصل می شود و بدین سان ، اولیای الهی در هیچ شرایطی احساس ناامنی ، ترس و وحشت ندارند . (6)

ه پیروزی بر مخالفانپیروان برهان ، هیچ گاه در میدان مبارزه اعتقادی ، شکست نمی خورند ؛ زیرا برهان ، آنها را با حق همراه می سازد . بر پایه سنّت های ثابت الهی ، حق ، همواره بر

.

1- .ر . ک : صافّات : آیه 149 156 ، نجم : آیه 21 .
2- .ر . ک : بقره : آیه 111 .
3- .ر . ک : هود : آیه 88 .
4- .ر . ک : هود : آیه 17 .
5- .ر . ک : انعام : آیه 75 79 و 83 .
6- .ر . ک : انعام : آیه 81 ، انبیا : آیه 103 ، یونس : آیه 62 و 64 .

ص: 104



6 . آثار مخالفت با برهان

الف - پیروی از حدس و گمان
ب - پیروی از تمایلات نفسانی
ج - سرنوشت شوم
باطلْ پیروز است و در میدان مبارزات سیاسی نیز پیروزی نهایی با پیروان برهان است . (1)

6 . آثار مخالفت با برهانبر عکس آنچه گفته شد ، مخالفت با برهان ، مایه گم راهی و ناکامی مادّی و معنوی است . شماری از خطرهای بی توجّهی و مخالفت با برهان ، عبارت اند از :

الف پیروی از حدس و گمانکسی که آمادگی ندارد از عقل و برهان عقلی پیروی کند ، طبعا در زندگی ، راهی جز پیروی از حدس و گمان ندارد . از این رو ، در بسیاری از آیات قرآن ، هنگامی که برهان یا علم نفی شده ، در کنار آن ، پیروی از گمان و تکیه بر تخمین ، مطرح گردیده است . (2)

ب پیروی از تمایلات نفسانیدومین خطری که در نتیجه مخالفت برهان ، دامنگیر انسان می شود ، پیروی از تمایلات نفسانی است . کسی که برهان را رها کند ، ناگزیر در دام هوس ها و خواسته های نامشروع می افتد . لذا قرآن کریم ، پیروی از هوای نفس را در کنار پیروی از گمان ، نتیجه پیروی نکردن از برهان ، شمرده است . (3)

ج سرنوشت شومقرآن کریم ، سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرت آموز اقوامی است که در

.

1- .ر . ک : انبیا : آیه 18 ، اسرا : آیه 81 ، مجادله : آیه 21 ، مائده : آیه 56 و ... .
2- .ر . ک : نجم : آیه 23 و 27 28 ، انعام : آیه 148 ، زخرف : آیه 20 ، نسا : آیه 157 .
3- .ر . ک : نجم : آیه 23 ، محمّد : آیه 47 .

ص: 105

برابر براهین روشن الهی ایستادند و خطرناک ترین سرنوشت ها را برای خویش ، رقم زدند . (1) روی گردانی اهل مَدیَن از حجّت های روشنِ شعیب علیه السلام و فرجام هلاکتبار این قوم ، از نمونه های بارز این یادآوری هاست . (2)

.

1- .ر . ک : دائره المعارف قرآن کریم : ج 5 ص 516 .
2- .ر . ک : هود : آیه 91 94 .

ص: 106

الفصل الأوّل : قیمه البرهان1 / 1مَبنَی الدَّعوَهِ إلَی المَبدَأالکتاب« أَمَّن یَبْدَؤُاْ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَءِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ » . (1)

« أَمِ اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَهً قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ هَذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَ ذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ » . (2)

« وَ مَن یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا ءَاخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ » . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ :یا مَن فِی الآفاقِ آیاتُهُ ، یا مَن فِی الآیاتِ بُرهانُهُ ... یا مَن سَبیلُهُ واضِحٌ لِلمُنیبینَ ، یا مَن آیاتُهُ بُرهانٌ لِلنّاظِرینَ . (4)

.

1- .النمل : 64 .
2- .الأنبیاء : 24 .
3- .المؤمنون : 117 .
4- .البلد الأمین : ص 405 و 409 ، المصباح للکفعمی : ص 340 و 345 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 389 و 394 .

ص: 107



فصل یکم : ارزش برهان

1 / 1 پایه دعوت به خدا
فصل یکم : ارزش برهان1 / 1پایه دعوت به خداقرآن«آیا آن کس که آفرینش موجودات را می آغازد ، سپس آنها را باز می گردانَد ، و آن کس که از آسمان و زمین به شما روزی می دهد؟ آیا معبودی با خداست؟ بگو : اگر راست می گویید ، برهان خویش را بیاورید» .

«آیا به جای خداوند ، خدایانی برای خود گرفته اند؟ بگو : برهانتان را بیاورید . این است یادکردِ هر که با من است و یادکردِ هر که پیش از من بوده است ؛ [نه!] بلکه بیشترشان ، حق را نمی شناسند و در نتیجه ، از آن روی گردان اند» .

«و هر کس با وجود خداوند ، معبود دیگری را بخواند که برای آن برهانی ندارد ، حسابش فقط با پروردگارش است . بی تردید ، کافران ، رستگار نخواهند شد» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای «جوشن کبیر» :ای آن که کران تا کران ، نشانه های [هستیِ ]اوست ! ای آن که نشانه ها[یش] ، برهان [وجود و قدرت ]اوست !... ای آن که راهش برای بازگشت کنندگان [به سویش] روشن است ! ای آن که نشانه هایش برای بینندگان ، برهان است !

.


ص: 108

الإمام علی علیه السلام فی دُعاءِ یَومِ الجُمُعَهِ :سُبحانَکَ ما أعظَمَ شَأنَکَ ، وأَعلی مَکانَکَ ، وأَنطَقَ بِالصِّدقِ بُرهانَکَ . (1)

عنه علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ خَطَبَها حینَما سَأَ لَهُ سائِلٌ أن یَصِفَ اللّهَ تَعالی :... وأَرانا مِن مَلَکوتِ قُدرَتِهِ ، وعَجائِبِ ما نَطَقَت بِهِ آثارُ حِکمَتِهِ ، وَاعتِرافِ الحاجَهِ مِنَ الخَلقِ إلی أن یُقیمَها بِمِساکِ قُوَّتِهِ ، ما دَلَّنا بِاضطِرارِ قِیامِ الحُجَّهِ لَهُ عَلی مَعرِفَتِهِ ، فَظَهَرَتِ البَدائِعُ الَّتی أحدَثَتها آثارُ صَنعَتِهِ ، وأَعلامُ حِکمَتِهِ ، فَصارَ کُلُّ ما خَلَقَ حُجَّهً لَهُ ودَلیلاً عَلَیهِ ؛ وإن کانَ خَلقا صامِتا ، فَحُجَّتُهُ بِالتَّدبیرِ ناطِقَهٌ ، ودَلالَتُهُ عَلَی المُبدِعِ قائِمَهٌ . (2)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ المُتَجَلّی لِخَلقِهِ بِخَلقِهِ ، وَالظّاهِرِ لِقُلوبِهِم بِحُجَّتِهِ ... ، قَدِ انجابَتِ السَّرائِرُ لِأَهلِ البَصائِرِ ، ووَضَحَت مَحَجَّهُ الحَقِّ لِخابِطِها (3) ، وأَسفَرَتِ السّاعَهُ عَن وَجهِها ، وظَهَرَتِ العَلامَهُ لِمُتَوَسِّمِها . (4)

عنه علیه السلام فی بَیانِ احتِجاجِ اللّهِ سُبحانَهُ عَلَی المُلحِدینَ فی دینِهِ وکِتابِهِ :... وَاحتَجَّ سُبحانَهُ عَلَیهِم ، وأَوضَحَ الحُجَّهَ وأَبانَ الدَّلیلَ ، وأَثبَتَ البُرهانَ عَلَیهِم مِن أنفُسِهِم ، ومِنَ الآفاقِ ومِنَ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، بِمُشاهَدَهِ العِیانِ ، ودَلائِلِ البُرهانِ ، وأَوضَحَ البَیانَ فی تَنزیلِ القُرآنِ ، کُلُّ ذلِکَ دَلیلٌ عَلَی الصّانِعِ القَدیمِ ، المُدَبِّرِ الحَکیمِ ، الخالِقِ العَلیمِ . (5)

الإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ بَعدَ العَصرِ :قَدَّمتُ الثِّقَهَ بِکَ وَسیلَهً فِی استِنجازِ مَوعودِکَ ... وَاستِرشادا لِبُرهانِ آیاتِکَ . (6)

.

1- .البلد الأمین : ص 94 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 141 ح 7 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 91 ، التوحید : ص 52 ح 13 کلاهما عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، وفیه من « فظهرت البدائع » ، بحار الأنوار : ج 57 ص 107 ح 90 .
3- .الخبط : کلّ سیر علی غیر هدیً (لسان العرب : ج 7 ص 282 «خبط») .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 108 ، أعلام الدین : ص 63 ولیس فیه ذیله ، بحار الأنوار : ج 34 ص 240 ح 999 .
5- .بحار الأنوار : ج 93 ص 34 نقلاً عن تفسیر النعمانی عن إسماعیل بن جابر عن الإمام الصادق علیه السلام .
6- .مصباح المتهجّد : ص 395 ح 519 ، جمال الاُسبوع : ص 285 کلاهما عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، البلد الأمین : ص 77 من دون إسناد إلی أحدِ أهل البیت علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 78 ح 2 .

ص: 109

امام علی علیه السلام در دعای روز جمعه :پاکا تو! وه که چه بزرگ است مقام تو ، و چه بلند است پایگاه تو ، و چه راستگوست برهان تو !

امام علی علیه السلام از سخنانی که چون خواهنده ای از او خواست تا خدای متعال را برایش وصف کند ، آن را بیان فرمود :و از مظاهر قدرت بی کرانه اش ، و نشانه های شگفت انگیز حکمتش ، و نیازمندی گویای مخلوقات به قدرت نگه دارنده اش ، به ما آن نشان داد که لاجرم ، حجّت خداوندی را تمام می کند و ما را به شناخت او ، ره نمون می شود . پس بدایعی که آثار صُنع او و نشانه های حکمتش پدید آورده اند ، آشکار است ، و آنچه آفریده ، حجّت او و دلیل و راه نمای به سوی اوست . اگر مخلوقی خاموش [و بی زبان] باشد ، تدبیر کردن آن ، خود ، حجّت گویای اوست و دلیل بر آفریننده اش .

امام علی علیه السلام :سپاس ، خدایی را که با آفرینش خود ، برای آفریدگانش آشکار گشته و با حجّت خویش ، در دل های آنان ، نمودار است ... . اسرار پنهان ، برای بینشوَرانْ هویدا شده و شاه راه حق ، برای گام زنندگان در آن ، روشن گردیده و قیامت ، پرده از رُخسارش برکشیده شده ، و نشانه های آن برای نشانه شناسان ، نمایان شده است .

امام علی علیه السلام در بیان حجّت آوری خداوند سبحان برای انکار کنندگان دین و کتاب او :خداوند سبحان ، برای آنانْ استدلال کرد ، و حجّت روشن و دلیل آشکار آورد و از وجود خودشان ، و از عالم بیرون ، و از آسمان ها و زمین ، با مشاهدات عینی و دلایل برهان ، برایشان اقامه برهان کرد و در قرآن ، برایشان توضیحاتی آورد . همه اینها ، دلیلی است بر وجود سازنده اَزَلی و مدبّر فرزانه و آفریننده دانا .

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان بعد از نماز عصر :اعتماد به تو را وسیله ای برای تحقّق بخشیدن وعده ات ... و راه نمایی جستن از برهان نشانه هایت ، قرار داده ام .

.


ص: 110

عنه علیه السلام :سُبحانَکَ یا إلهی ... أکرَمتَنا بِمَعرِفَتِکَ ، وأَظهَرتَ عَلَینا حُجَّتَکَ ، وأَسبَغتَ (1) عَلَینا نِعمَتَکَ ، وهَدَیتَنا إلی تَوحیدِکَ ، وسَهَّلتَ لَنَا المَسلَکَ إلَی النَّجاهِ ، وحَذَّرتَنا سَبیلَ المَهلَکَهِ ، فَکانَ جَزاؤُکَ مِنّا أن کافَأناکَ عَلَی الإِحسانِ بِالإِساءَهِ ، اجتِراءً مِنّا عَلی ما أسخَطَ ، ومُسارَعَهً إلی ما باعَدَ مِن رِضاکَ ، وَاغتِباطا بِغُرورِ آمالِنا ، وإعراضا عَلی زَواجِرِ آجالِنا . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ احتَجَّ عَلَی النّاسِ بِما آتاهُم وعَرَّفَهُم . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ أمرَ اللّهِ کُلَّهُ عَجیبٌ ، إلّا أنَّهُ قَدِ احتَجَّ عَلَیکُم بِما قَد عَرَّفَکُم مِن نَفسِهِ . (4)

عنه علیه السلام :قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : أنزَلَ اللّهُ « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ » (5) . فَکانَ فی هذِهِ الآیَهِ رَدٌّ عَلی ثَلاثَهِ أصنافٍ مِنهُم ، لَمّا قالَ : « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ » فَکانَ رَدّا عَلَی الدَّهرِیَّهِ (6) الَّذینَ قالوا : إنَّ الأَشیاءَ لا بَدءَ لَها وهِیَ دائِمَهٌ ، ثُمَّ قالَ : « وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ » ، فَکانَ رَدّا عَلَی الثَّنَوِیَّهِ (7) الَّذینَ قالوا : إنَّ النّورَ وَالظُّلمَهَ هُمَا المُدَبِّرانِ ، ثُمَّ قالَ : « ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ » فَکانَ رَدّا عَلی مُشرِکِی العَرَبِ الَّذینَ قالوا : إنَّ أوثانَنا آلِهَهٌ . ثُمَّ أنزَلَ اللّهُ : « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » إلی آخِرِها ، فَکانَ رَدّا عَلی مَنِ ادَّعی مِن دونِ اللّهِ ضِدّا أو نِدّا . قالَ : فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِأَصحابِهِ : قولوا : « إِیَّاکَ نَعْبُدُ » أی : نَعبُدُ واحِدا لا نَقولُ کَما قالَتِ الدَّهرِیَّهُ : إنَّ الأَشیاءَ لا بَدءَ لَها وهِیَ دائِمَهٌ ، ولا کَما قالَتِ الثَّنَوِیَّهُ الَّذینَ قالوا : إنَّ النّورَ وَالظُّلمَهَ هُمَا المُدَبِّرانِ ، ولا کَما قالَ مُشرِکُو العَرَبِ : إنَّ أوثانَنا آلِهَهٌ ، فُلا نشرِکُ بِکَ شَیئا ، ولا نَدعو مِن دونِکَ إلها کَما یَقولُ هؤُلاءِ الکُفّارُ ، ولا نَقولُ کَما قالَتِ الیَهودُ وَالنَّصاری : إنَّ لَکَ وَلَدا تَعالَیتَ عَن ذلِکَ عُلُوّا کَبیرا . قالَ : فَذلِکَ قَولُهُ : « وَ قَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَی » (8) وقالَت طائِفَهٌ غَیرُهُم مِن هؤُلاءِ الکُفّارِ ما قالوا ، قالَ اللّهُ تَعالی : یا مُحَمَّدُ : « تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ » الَّتی یَتَمَنَّونَها بِلا حُجَّهٍ : « قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ » وحُجَّتَکُم عَلی دَعواکُم « إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ » کَما أتی مُحَمَّدٌ بِبَراهینِهِ الَّتی سَمِعتُموها . (9)

.

1- .إسباغُ النعمهِ : توسعتها ( مجمع البحرین : ج 2 ص 810 « سبغ » ) .
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 124 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
3- .الکافی : ج 1 ص 162 ح 1 ، التوحید : ص 410 ح 2 کلاهما عن ابن الطیّار ، المحاسن : ج 1 ص 369 ح 803 عن النضر بن قرواش ، بحار الأنوار : ج 5 ص 196 ح 8 .
4- .الکافی : ج 1 ص 86 ح 3 عن إبراهیم بن عمر .
5- .الأنعام : 1 .
6- .الدهریّهُ : قوم یقولون : لا ربّ ولا جَنَّه ولا نار ، ویقولون : ما یُهلِکُنا إلّا الدهر ( مجمع البحرین : ج 1 ص 616 « دهر » ) .
7- .الثَنویّهُ : هم فرقه من المجوس یُثبتون مبدَأین : مبدأ للخیر ومبدأ للشَرِّ ، وهما النور والظُلمه ( مجمع البحرین : ج 1 ص 257 « ثنی » ) .
8- .البقره : 111 .
9- .الإحتجاج : ج 1 ص 45 ح 21 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 542 ح 324 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 266 ح 1 .

ص: 111

امام زین العابدین علیه السلام :پاکی تو ، ای معبود من ! ... ما را به شناخت خودت ، گرامی داشتی و حجّتت را به ما شناساندی و نعمت هایت بر ما سرشار ساختی و به یکتایی ات ، ره نمونمان گشتی و راه رسیدن به نجات را برایمان ، هموار ساختی و از راهی که به نابودی می انجامید ، هشدارمان دادی ؛ امّا پاداش تو از جانب ما این بود که نیکیِ تو را با بدی جبران کردیم ، بدین گونه که به آنچه تو را ناخشنود می سازد ، دست یازیدیم ، و به آنچه از خشنودی تو دور می گردانَد ، شتافتیم و به فریب آرزوهایمان ، شاد گشتیم و مرگ را که [یادش] باز دارنده [از گناه و معصیت] است ، از یاد بردیم .

امام صادق علیه السلام :خداوند ، با آنچه به مردم داده (یعنی عقل و فهم) و به ایشان شناسانده (یعنی پیامبران و کتب آسمانی) ، بر آنانْ اقامه حجّت کرده است . (1)

امام صادق علیه السلام :کار خدا ، همه اش شگفت انگیز است ، جز آن که با شناختی که از خودش به شما داده ، بر شما اقامه حجّت کرده است .

امام صادق علیه السلام :امیر مؤمنان علیه السلام فرمود : «خداوند ، فرو فرستاده است : «سپاس ، خدای را که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و روشنایی ها را پدید آورد . با این همه ، کسانی که کفر ورزیده اند ، برای پروردگار خود ، همتا قرار می دهند» . در این آیه ، پاسخی به سه گروه از ایشان است . این که فرموده : «سپاس ، خدای را که آسمان ها و زمین را آفرید» ، پاسخ به دَهْریان است که می گویند : عالم ، آغازی ندارد و همیشگی است . سپس فرمود : «و تاریکی ها و روشنایی ها را پدید آورد» . این پاسخ ، به ثَنَویان است که می گویند : روشنایی و تاریکی ، تدبیر کننده اُمورند . سپس فرمود : «با این همه ، کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده اند ، برای پروردگار خود ، همتا قرار می دهند» . در این [آیه] ، پاسخی است به مشرکان عرب که می گفتند : بت های ما ، خدایان ما هستند . سپس خداوند ، «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را تا آخرش ، نازل فرمود ، و این ، پاسخی بود به کسانی که برای خدا ، رقیب یا مانندی قائل بودند . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به یارانش فرمود : بگویید : «تو را می پرستیم» ؛ یعنی : یک خدا را می پرستیم و مانند دَهْریان نمی گوییم که : جهان ، آغازی ندارد و همیشگی است ، و نه مانند ثَنَویان که می گویند : روشنایی و تاریکی ، مدبّر عالم اند ، و نه چون مشرکان عرب که می گفتند : بت های ما ، جزو خدایان هستند . پس چیزی را شریک تو نمی سازیم و غیر از تو ، خدایی را نمی خوانیم ، چنان که این کافران می گویند ؛ و نه مانند یهود و نصارا که می گویند : تو دارای فرزند هستی ، در حالی که تو بسی والاتر و برتر از این سخنانی . خداوند می فرماید : «و گفتند : هرگز به بهشت نمی رود ، مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد » ، و گروه دیگری از این کافران هم سخنانی دیگر گفتند . خدای متعال فرمود : ای محمّد ! «این ، آرزوهای ایشان است» که بی دلیل ، در سر می پرورانند . «بگو : برهان خود را بیاورید» و حجّتتان را برای این ادّعایتان ، «اگر راست می گویید» ، همچنان که محمّد ، برهان های خود را که شنیدید ، آورده است » .

.

1- .یا : خداوند ، به مقدار عمل وفهمی که به مردم داده و مطابق خیر و شرّی که به آنها شناسانده است ، از آنان ، بازخواست می کند و بیش از این ، از آنها مسئولیتی نمی خواهد .

ص: 112

بحار الأنوار عن صُحف إدریس علیه السلام :إنَّ فِی البَعوضَهِ الَّتی تَستَحقِرُها ، وَالذَّرَّهِ (1) الَّتی تَستَصغِرُها مِنَ العَظَمَهِ لِمَن تَدَبَّرَها ما فی أعظَمِ العالَمینَ ، ومِنَ اللَّطائِفِ لِمَن تَفَکَّرَ فیها ما فِی الخَلائِقِ أجمَعینَ ، ما یَخلو صَغیرٌ ولا کَبیرٌ مِن بُرهانٍ عَلَیَّ وآیَهٍ فِیَّ . (2)

مصباح المتهجّد فیما یُستَحَبُّ الدُّعاءُ بِهِ قَبلَ الشُّروعِ فی نَوافِلِ الزَّوالِ :وأَشهَدُ أنَّ السَّماواتِ وَالأَرَضینَ وما بَینَهُما آیاتٌ دَلیلاتٌ عَلَیکَ ، تُؤَدِّی عَنکَ الحُجَّهَ ، وتَشهَدُ لَکَ بِالرُّبوبِیَّهِ ، مَوسوماتٌ بِبُرهانِ قُدرَتِکَ ومَعالِمِ تَدبیرِکَ ، فَأَوصَلتَ إلی قُلوبِ المُؤمِنینَ مِن مَعرِفَتِکَ ما آنَسَها مِن وَحشَهِ الفِکرِ ، ووَسوَسَهِ الصَّدرِ . (3)

.

1- .الذَرُّ : النمل الأحمرُ الصغیر ، واحدتها : ذَرّه ( النهایه : ج 2 ص 157 « ذرر » ) .
2- .بحار الأنوار : ج 95 ص 458 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 34 ح 38 من دون إسناد إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 78 ص 1359 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 20 ص 255 ح 1 وفیه : « بآثار نعمتک » بدل « ببرهان قدرتک » .

ص: 113

بحار الأنوار به نقل از صحف ادریس علیه السلام :در پشه ای که شما به آن ، با دیده حقارت می نگرید و در مورچه ای که آن را خُرد [و بی مقدار] می شمارید ، برای کسی که در عظمت آنها تدبّر کند ، چنان عظمتی است که در بزرگ ترین موجودات هستی است . برای کسی که در آنها ریزبین باشد ، به اندازه همه موجودات عالم ، از ریزبینی و دقایق برخوردارند . هیچ موجود کوچک و بزرگی از برهانِ بر [وجود ]من و نشانه ای در باره من ، خالی نیست .

مصباح المتهجّد در دعاهای مستحبّی پیش از شروع نافله های ظهر :گواهی می دهم که آسمان ها و زمین ها و آنچه بین آنهاست ، نشانه هایی دالّ بر وجود تو هستند و از جانب تو ، حجّت می آورند و بر پروردگاری تو ، گواهی می دهند و برهان قدرت تو و علامت های تدبیر تو هستند . پس ، [از ره گذر اینها] چنان شناختی از خودت به دل های مؤمنان رساندی که آنها را از وحشت اندیشه و وسوسه سینه رهانید و آرامش بخشید .

.


ص: 114

1 / 2مَبنَی الدَّعوَهِ إلَی المَعادِالکتاب« وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُاْ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ » . (1)

« وَ قَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَی تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ » . (2)

« وَ نَزَعْنَا مِن کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیدًا فَقُلْنَا هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ فَعَلِمُواْ أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ » . (3)

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : « وَ نَزَعْنَا مِن کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیدًا » :مِن کُلِّ فِرقَهٍ مِن هذِهِ الاُمَّهِ إمامَها « فَقُلْنَا هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ فَعَلِمُواْ أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ » . (4)

راجع : ص 120 (الفارق بین الحق والباطل) .

.

1- .الروم : 27 .
2- .البقره : 111 .
3- .القصص : 75 .
4- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 143 عن أبی الجارود .

ص: 115



1 / 2 پایه دعوت به معاد
1 / 2پایه دعوت به معادقرآن«و اوست آن که آفرینش موجودات را می آغازد ، سپس آنها را باز می گردانَد» .

«و گفتند : «هرگز به بهشت نمی رود ، مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد» . این ، آرزوهای ایشان است . بگو : برهانتان را بیاورید ، اگر راست می گویید» .

«و از میان هر امّتی ، گواهی را بیرون می کشیم و می گوییم : «برهان خود را بیاورید» . پس بدانند که حق ، از آنِ خداست و آنچه بر می بافتند ، از دستشان می رود» .

حدیثامام باقر علیه السلام در باره سخن خداوند متعال «و از میان هر امّتی ، گواهی را بیرون می کشیم» :[یعنی] از هر گروهی از این امّت ، پیشوایشان را [بیرون می کشیم] «و می گوییم : «برهان خود را بیاورید» ، پس بدانند که حق ، از آنِ خداست و آنچه بر می بافتند ، از دستشان می رود» .

ر . ک : ص 121 (جدا سازنده حق از باطل) .

.


ص: 116

1 / 3مَبنَی الدَّعوَهِ إلَی النُّبُوَّهِالکتاب« وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَی بَشَرٍ مِّن شَیْ ءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَی نُورًا وَهُدیً لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ أَنتُمْ وَلَا ءَابَاؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ » . (1)

« قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ لَا أَدْرَاکُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ » . (2)

الحدیثالطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف عن أبی رافع :لَمّا أحضَرَنی أمیرُ المُؤمِنینَ وقَد وَجَّهَ أبا موسَی الأَشعَرِیَّ فَقالَ لَهُ : اُحکُم بِکِتابِ اللّهِ ولا تُجاوِزهُ ؛ فَلَمّا أدبَرَ قالَ : کَأَنّی بِهِ وقَد خُدِعَ . قُلتُ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ فَلِمَ تُوَجِّهُهُ وأَنتَ تَعلَمُ أنَّهُ مَخدوعٌ ؟ فَقالَ : یا بُنَیَ ، لَو عَمِلَ اللّهُ فی خَلقِهِ بِعِلمِهِ مَا احتَجَّ عَلَیهِم بِالرُّسُلِ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :یا أیُّهَا النّاسُ ! إلی کَم توعَظونَ ولا تَتَّعِظونَ ؟ فَکَم قَد وَعَظَکُمُ الواعِظونَ ، وحَذَّرَکُمُ المُحَذِّرونَ ، وزَجَرَکُمُ الزّاجِرونَ ، وبَلَّغَکُمُ العالِمونَ ، وعَلی سَبیلِ النَّجاهِ دَلَّکُمُ الأَنبِیاءُ وَالمُرسَلونَ ، وأَقاموا عَلَیکُمُ الحُجَّهَ ، وأَوضَحوا لَکُمُ المَحَجَّهَ فَبادِرُوا العَمَلَ . (4)

.

1- .الأنعام : 91 .
2- .یونس : 16 .
3- .الطرائف : ص 511 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 261 عن عبد اللّه بن أبی رافع ، بحار الأنوار : ج 41 ص 310 ح 39 .
4- .غرر الحکم : ج6 ص 463 ح 11000 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 552 ح 10184 .

ص: 117



1 / 3 پایه دعوت به نبوّت
1 / 3پایه دعوت به نبوّتقرآن«و آن گاه که [یهودیان] گفتند : «خدا ، چیزی را بر بشری نازل نکرده است» ، بزرگی خدا را چنان که باید نشناختند . بگو : «چه کسی آن کتابی را که موسی آورده ، نازل کرده است ؛ [همان کتابی را] که برای مردم ، روشنایی و ره نمود است و آن را به صورت طومارها در می آورید ؟!» . [آنچه را] از آن [می خواهید] آشکار و بسیاری را پنهان می کنید ، در صورتی که چیزی را که نه شما می دانستید و نه پدرانتان ، [به وسیله آن] به شما آموخته شد . بگو : «خدا [همه را فرستاده] » . آن گاه بگذار تا در ژرفای [باطل] خود ، به بازی سرگرم شوند» .

«بگو : اگر خدا می خواست ، آن را بر شما نمی خواندم ، و خدا هم شما را به آن ، آگاه نمی گردانید . قطعا پیش از [آوردن] آن ، روزگاری در میان شما به سر برده ام [که درس نخوانده و خط ننوشته ام و ادّعایی نداشته ام و به ناگاه ، این کتاب ، بر زبانم جاری شده است] . پس آیا نمی اندیشید؟ » .

حدیثالطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف به نقل از ابو رافع :امیر مؤمنان علیه السلام مرا به حضور طلبید و ابو موسی اشعری را [برای حکمیت] فرستاد و به او فرمود : «بر اساس کتاب خدا ، داوری کن و از آن ، فراتر مرو» . چون ابو موسی رفت ، امام علیه السلام فرمود : «می بینم که فریب خورده است» . من گفتم : ای امیر مؤمنان! شما که می دانی فریبش می دهند . پس چرا او را فرستادی؟ فرمود : «پسرم! اگر خدا با خلقش به علم خود عمل می کرد ، پیامبران را به عنوان حجّت بر آنان نمی فرستاد» .

امام علی علیه السلام :ای مردم! تا کی شما را موعظه کنند و پند نگیرید؟ چه بسیار که اندرز دهندگان ، شما را اندرز دادند و هشدار دهندگان ، هشدارتان دادند و باز دارندگان ، بازتان داشتند و دانشمندان ، به شما ابلاغ کردند و پیامبران و فرستادگان [الهی] ، شما را به راه نجات ، ره نمون شدند و حجّت را بر شما تمام نمودند و راه راست را برایتان ، روشن ساختند . پس ، در عمل کردن بکوشید .

.


ص: 118

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ النّاسَ عَلَی الفِطرَهِ الَّتی فَطَرَهُمُ اللّهُ عَلَیها ، لا یَعرِفونَ إیمانا بِشَریعَهٍ ولا کُفرا بِجُحودٍ ، ثُمَّ ابتَعَثَ اللّهُ الرُّسُلَ إلَیهِم ، یَدعونَهُم إلَی الإِیمانِ بِاللّهِ حُجَّهً للّهِِ عَلَیهِم ، فَمِنهُم مَن هَداهُ اللّهُ ومِنهُم مَن لَم یَهدِهِ . (1)

عنه علیه السلام لِلزِّندیقِ الَّذی سَأَ لَهُ : مِن أینَ أثبَتَّ الأَنبِیاءَ والرُّسُلَ ؟ :إنّا لَمّا أثبَتنا أنَّ لَنا خالِقا صانِعا مُتَعالِیا عَنّا وعَن جَمیعِ ما خَلَقَ ، وکانَ ذلِکَ الصّانِعُ حَکیما مُتَعالِیا لَم یَجُز أن یُشاهِدَهُ خَلقُهُ ، ولا یُلامِسوهُ ، فَیُباشِرَهُم ویُباشِروهُ ، ویُحاجَّهُم ویُحاجُّوهُ ، ثَبَتَ أنَّ لَهُ سُفَراءَ فی خَلقِهِ ، یُعَبِّرونَ عَنهُ إلی خَلقِهِ وعِبادِهِ ، ویَدُلُّونَهُم عَلی مَصالِحِهِم ومَنافِعِهِم وما بِهِ بَقاؤُهُم ، وفی تَرکِهِ فَناؤُهُم ، فَثَبَتَ الآمِرونَ وَالنّاهونَ عَنِ الحَکیمِ العَلیمِ فی خَلقِهِ وَالمُعَبِّرونَ عَنهُ جَلَّ وعَزَّ ، وهُمُ الأَنبِیَاءُ علیهم السلام وصَفوَتُهُ مِن خَلقِهِ ، حُکَماءَ مُؤَدَّبینَ بِالحِکمَهِ ، مَبعوثینَ بِها ، غَیرَ مُشارِکینَ لِلنّاسِ عَلی مُشارَکَتِهِم لَهُم فِی الخَلقِ وَ التَّرکِیبِ فی شَیءٍ مِن أحوالِهِم ، مُؤَیَّدینَ مِن عِندِ الحَکیمِ العَلیمِ بِالحِکمَهِ ، ثُمَّ ثَبَتَ ذلِکَ فی کُلِّ دَهرٍ وزَمانٍ مِمّا أتَت بِهِ الرُّسُلُ وَالأَنبِیاءُ مِنَ الدَّلائِلِ وَالبَراهینِ ، لِکَیلا تَخلُوَ أرضُ اللّهِ مِن حُجَّهٍ یَکونُ مَعَهُ عِلمٌ یَدُلُّ عَلی صِدقِ مَقالَتِهِ وجَوازِ عَدالَتِهِ . (2)

1 / 4مَبنَی الدَّعوَهِ إلَی الإِمامَهِالإمام علی علیه السلام فی خُطبَهِ الغَدیرِ :إنَّ هذا یَومٌ عَظیمُ الشَّأنِ ، فیهِ وَقَعَ الفَرَجُ ، ورُفِعَتِ الدَّرَجُ (3) ووَضَحَتِ الحُجَجُ ... ویَومُ البُرهانِ . (4)

.

1- .علل الشرائع : ص 121 ح 5 ، الکافی : ج 2 ص 417 ح 1 نحوه وکلاهما عن الحسین بن نعیم الصحّاف ، بحار الأنوار : ج 11 ص 40 ح 39 .
2- .الکافی : ج 1 ص 168 ح 1 ، التوحید : ص 249 ح 1 ، علل الشرائع : ص 120 ح 3 کلّها عن هشام بن الحکم ، الاحتجاج : ج 2 ص 213 ح 223 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 164 ح 2 وص 199 .
3- .الدَّرج : الذی یُکتَبُ فیه ، وکذلک الدَّرَج ( لسان العرب : ج 2 ص 269 « درج » ) .
4- .مصباح المتهجّد : ص 755 ح 843 عن الفیاض بن محمّد الطرسوسی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، المصباح للکفعمی : ص 923 عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 43 ، بحار الأنوار : ج 37 ص 164 ح 40 .

ص: 119



1 / 4 پایه دعوت به امامت
امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل مردم را بر فطرتی که در نهادشان سرشت (توحید) ، آفرید . نه ایمان به شریعتی را می شناختند و نه کفر و انکاری را . سپس خداوند ، پیامبران را به عنوان حجّت خود بر مردمان ، به سوی ایشان فرستاد تا آنها را به ایمان به خدا ، فرا خوانند . پس خدا ، برخی از ایشان را هدایت کرد و برخی شان را هدایت نکرد .

امام صادق علیه السلام به زندیقی که از ایشان پرسید : پیامبران و فرستادگان خداوند را از چه راهی اثبات می کنی؟ :چون ثابت کردیم که برای ما ، آفریننده و سازنده ای است که از ما و از همه آنچه آفریده ، برتر است و آن سازنده ، فرزانه و والاست ، به طوری که ممکن نیست آفریدگانش ، او را ببینند یا با او در تماس باشند و در نتیجه ، بتوانند با یکدیگر ، ارتباط مستقیم و بی واسطه برقرار کنند و برای هم حجّت بیاورند ، ثابت شد که برای او در میان آفریدگانش سفیرانی است که سخنان او را برای آفریدگان و بندگانش بیان می کنند و ایشان را به مصالح و منافعشان و به عوامل ماندگاری و نابودی شان ، ره نمون می شوند . بنا بر این ، ثابت می شود که در میان آفریدگانش ، کسانی هستند که از جانب خدای فرزانه و دانا ، امر و نهی می نمایند و سخنگوی او که بزرگ و عزّتمند است هستند . اینان ، همان پیامبران صلی الله علیه و آله و برگزیدگان او از میان آفریدگانش هستند ؛ حکیمانی که به حکمت ، تربیت شده و به حکمت ، برانگیخته شده اند و با آن که در خلقت و ساختمان بدنی ، مانند دیگر مردمان اند ، احوالشان به کلّی با آنان ، متفاوت است و از جانب خدای فرزانه دانا با حکمت ، تأیید شده اند . سپس ، آمدن فرستادگان و پیامبران در هر عصر و زمانی ، از طریق دلایل و براهینی که آورده اند ، ثابت می شود ، تا زمین خدا از حجّتْ خالی نباشد ؛ حجّتی که با او علمی باشد که بر راست بودن گفتارش و درستی عدالتش دلالت کند .

1 / 4پایه دعوت به امامتامام علی علیه السلام در خطبه غدیر :امروز ، روزی بس ارجمند است . در این روز ، گشایشْ حاصل شد ، و نوشته[ی الهی] ، بالا برده شد و حجّت ها[ ی خدا] ، آشکار شدند ... و روزِ برهان است .

.


ص: 120

الإمام الحسن علیه السلام :یَبعَثُ اللّهُ رَجُلاً فی آخِرِ الزَّمانِ ... یَملَأُ الأَرضَ قِسطا وعَدلاً ونورا وبُرهانا . (1)

1 / 5الفارِقُ بَینَ الحَقِّ وَالباطِلِالکتاب«وَ قَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَی تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» . (2)

«قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ إِنْ عِندَکُم مِّن سُلْطَانِ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» . (3)

«قَالَ یَاقَوْمِ أَرَءَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّی وَ ءَاتَانِی مِنْهُ رَحْمَهً فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ» . (4)

«هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَهً لَّوْلَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَانِ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ کَذِبًا» . (5)

راجع : الروم : 35 ، الطور : 38 .

.

1- .الإحتجاج : ج 2 ص 70 ح 158 عن زید بن وهب الجهنی ، بحار الأنوار : ج 44 ص 20 ح 4 .
2- .البقره : 111 .
3- .یونس : 68 .
4- .هود : 63 .
5- .الکهف : 15 .

ص: 121



1 / 5 جدا سازنده حق از باطل
امام حسن علیه السلام :خداوند در آخرْزمان ، مردی را بر می انگیزد ... که زمین را از برابری و دادگری و روشنایی و برهان ، آکَنْده می کند .

1 / 5جدا سازنده حق از باطلقرآن«و گفتند : «هرگز به بهشت نمی رود ، مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد» . این ، آرزوهای [واهیِ ]ایشان است . بگو : اگر راست می گویید ، برهان خود را بیاورید» .

«گفتند : «خدا ، فرزندی برای خود اختیار کرده است» . منزّه است او ! او بی نیاز است ! آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، از آنِ اوست . شما را بر این [ادّعا] حجّتی نیست . آیا چیزی را که نمی دانید ، به دروغ ، بر خدا می بندید؟» .

«گفت : ای قوم من ! چه بینید اگر [در این دعوا] بر حجّتی روشن از پروردگار خود باشم و او از جانب خود ، رحمتی به من داده باشد ؟ پس اگر او را نافرمانی کنم ، چه کسی مرا در برابر خدا ، یاری می کند؟ در نتیجه ، شما جز بر زیان من نمی افزایید» .

«این قوم ما ، جز او ، معبودانی اختیار کرده اند . چرا بر [حقّانیت] آنها ، برهانی آشکار نمی آورند؟ پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد؟! » .

ر . ک : روم : آیه 35 ، طور : آیه 38 .

.


ص: 122

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :الجِدالُ بِالَّتی هِیَ أحسَنُ قَد قَرَنَهُ العُلَماءُ بِالدّینِ ، وَالجِدالُ بِغَیرِ الَّتی هِیَ أحسَنُ مُحَرَّمٌ حَرَّمَهُ اللّهُ عَلی شیعَتِنا ، وکَیفَ یُحَرِّمُ اللّهُ الجِدالَ جُملَهً وهُوَ یَقولُ : « وَ قَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَی » وقالَ اللّهُ تَعالی : « تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ » فَجَعَلَ عِلمَ الصِّدقِ وَالإِیمانَ بِالبُرهانِ ، وهَل یُؤتی بِبُرهانٍ إلّا فِی الجِدالِ بِالَّتی هِیَ أحسَنُ . (1)

.

1- .الإحتجاج : ج1 ص24 ح20 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص527 ح322 کلاهما عن الإمام العسکری علیه السلام ، بحار الأنوار : ج2 ص125 ح2 .

ص: 123

حدیثامام صادق علیه السلام :جدال به شیوه نیکو را ، علما با دینْ پیوند زده اند و جدال کردن به شیوه نانیکو ، حرام است و خداوند ، آن را بر پیروان ما ، تحریم کرده است . چگونه ممکن است خداوند ، جدال را به طور کلّی حرام کند ، در حالی که خود می فرماید : «و گفتند : هرگز به بهشت نمی رود ، مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد» و خدای متعال ، [در پاسخ آنان] فرمود : «این ، آرزوهای [ واهیِ ] آنان است . بگو : برهانتان را بیاورید ، اگر راست می گویید» . پس [خداوند] شناخت راستگویی و ایمان را در گرو آوردن برهانْ قرار داد ، و مگر برهان ، جز در جدال به شیوه نیکوتر آورده می شود؟ !

.


ص: 124

الفصل الثانی : أصل البرهان2 / 1الفِطرَهُالکتاب« فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ » . (1)

«فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا» . (2)

الحدیثالمحاسن عن رفاعه عن الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : « وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی » (3) :قالَ [أبو عَبدِ اللّهِ] علیه السلام : نَعَم ، للّهِِ الحُجَّهُ عَلی جَمیعِ خَلقِهِ ، أخَذَهُم یَومَ أخَذَ المیثاقَ هکَذا وقَبَضَ یَدَهُ . (4)

.

1- .الروم : 30 .
2- .الشمس : 8 .
3- .الأعراف : 172 .
4- .المحاسن : ج 1 ص 377 ح 830 ، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 37 ح 103 نحوه وکلاهما عن رفاعه ، بحار الأنوار : ج 3 ص 280 ح 17 .

ص: 125



فصل دوم : ریشه برهان

2 / 1 فطرت
فصل دوم : ریشه برهان2 / 1فطرتقرآن«پس ، روی خود را با گرایش تمام به حق ، به سوی این دین (اسلام) بگردان ؛ همان آیین فطری خدا که مردم را بر پایه آن ، سرشته است . آفرینش خدا ، تغییرپذیر نیست . این است همان دین پایدار ؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند» .

«پس ، پلیدکاری و پرهیزگاری اش را به آن ، الهام کرد» .

حدیثالمحاسن به نقل از رفاعه ، در باره این سخن خداوند متعال : «و آن گاه که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذریّه آنان را بر گرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که : آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند : چرا » :امام صادق علیه السلام فرمود : «آری ! خدا را بر همه آفریدگانش حجّت است . آنان را در آن روزِ پیمان گیری ، چنین بر گرفت» و دستش را مشت کرد .

.


ص: 126

الإمام الرضا علیه السلام :بِصُنعِ اللّهِ یُستَدَلُّ عَلَیهِ ، وبِالعُقولِ تُعتَقَدُ مَعرِفَتُهُ ، وبِالفِطرَهِ تَثبُتُ حُجَّتُهُ . (1)

راجع : هذه الموسوعه : ج 5 ص 164 (اللّه / الفصل الثالث : مبادئ معرفه اللّه / الفطره) .

2 / 2العَقلُالکتاب« کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ءَایَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ » . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :کُن مَعَ الحَقِّ حَیثُ کانَ ، ومَیِّز مَا اشتَبَهَ عَلَیکَ بِعَقلِکَ ؛ فَإِنَّهُ حُجَّهُ اللّهِ عَلَیکَ ، ووَدیعَتُهُ (3) فیکَ ، وبَرَکاتُهُ (4) عِندَکَ . (5)

الإمام علیّ علیه السلام :العَقلُ رَسولُ الحَقِّ . (6)

عنه علیه السلام :العَقلُ شَرعٌ مِن داخِلٍ ، وَالشَّرعُ عَقلٌ مِن خارِجٍ . (7)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ خالِقَ الحَواسِّ جَعَلَ لَها قَلبا احتَجَّ بِهِ عَلَی العِبادِ ، وجَعَلَ لِلحَواسِّ الدَّلالاتِ عَلَی الظّاهِرِ الَّذی یُستَدَلُّ بِها عَلَی الخالِقِ سُبحانَهُ . (8)

.

1- .الأمالی للمفید : ص 254 ح 4 ، العدد القویّه : ص 295 ح 25 کلاهما عن محمّد بن زید الطبری ، التوحید : ص 35 ح 2 عن محمّد بن یحیی بن عمر ، الإحتجاج : ج 2 ص 360 ح 283 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 2855 .
2- .البقره : 242 .
3- .فی المصدر : «...فإنّ حجّه اللّه علیک ودیعه فیک...» وما فی المتن أثبتناه من جواهر المطالب .
4- .فی جواهر المطالب : «برهانه» بدل «برکاته» .
5- .الفردوس : ج 5 ص 318 ح 8307 ، کشف الخفاء : ج 2 ص 135 ح 2025 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، جواهر المطالب : ج 2 ص 148 .
6- .غرر الحکم : ج1 ص70 ح 272 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 27 ح 354 .
7- .مجمع البحرین : ج 2 ص 1249 .
8- .بحار الأنوار : ج 3 ص 162 وج 61 ص 57 ح 45 کلاهما عن المفضّل بن عمر .

ص: 127



2 / 2 خِرَد
امام رضا علیه السلام :از ساخته های خدا ، به وجود او پی برده می شود و با خِردها ، به شناخت او ، باور آورده می شود و با فطرت ، حجّت او ثابت می شود .

ر . ک : همین دانش نامه : ج 5 ص 165 (خدا / فصل سوم : ابزارهای معرفت خدا / فطرت) .

2 / 2خِرَدقرآن«این گونه خداوند ، آیات خود را برای شما بیان می کند . باشد که خِرد بورزید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :با حق باش ، هر جا که بود ، و آنچه را [از حق] بر تو مشتبه می شود ، با خِردت تشخیص ده ؛ زیرا خِرد ، حجّت خدا بر تو و ودیعه او در وجود تو و برکت های (1) او در نزد توست .

امام علی علیه السلام :خِرد ، فرستاده حق است .

امام علی علیه السلام :خِرد ، شریعتی درونی است و شریعت ، خِردی بیرونی .

امام صادق علیه السلام :آفریننده حواس ، برای آنها قلبی قرار داد و آن را بر بندگان ، حجّت قرار داد و حواس را راه نمای بر ظاهر (پدیده های عینی) قرار داد که از طریق آن ، به آفریدگار سبحان ، پی می توان بُرد .

.

1- .در جواهر المطالب ، به جای «برکت های او» ، «برهان او» آمده است .

ص: 128

عنه علیه السلام :حُجَّهُ اللّهِ عَلَی العِبادِ النَّبِیُّ ، وَالحُجَّهُ فیما بَینَ العِبادِ وبَینَ اللّهِ العَقلُ . (1)

الإمام الکاظم علیه السلام :یا هِشامُ ، إنَّ للّهِِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ : حُجَّهً ظاهِرَهً وحُجَّهً باطِنَهً ؛ فَأَمَّا الظّاهِرَهُ فَالرُّسُلُ وَالأَنبِیاءُ وَالأَئِمَّهُ علیهم السلام ، وأَمَّا الباطِنَهُ فَالعُقولُ . (2)

الکافی عن أبی یعقوب البغدادیّ :قالَ ابنُ السِّکّیتِ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام : ... تَاللّهِ ما رَأَیتُ مِثلَکَ قَطُّ ، فَمَا الحُجَّهُ عَلَی الخَلقِ الیَومَ ؟ قالَ : فَقالَ علیه السلام : العَقلُ ، یُعرَفُ بِهِ الصّادِقُ عَلَی اللّهِ فَیُصَدِّقُهُ ، وَالکاذِبُ عَلَی اللّهِ فَیُکَذِّبُهُ . قالَ : فَقالَ ابنُ السِّکّیتِ : هذا وَاللّهِ هُوَ الجَوابُ . (3)

راجع : هذه الموسوعه : ج 5 ص 186 (مبادئ معرفه اللّه / العقل) و موسوعه العقائد الإسلامیه : ج 1 ص 223 (المعرفه / الفصل الثالث : التعقل / حجیه العقل) .

.

1- .الکافی : ج 1 ص 25 ح 22 ، عن عبد اللّه بن سنان .
2- .الکافی : ج 1 ص 16 ح 12 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 35 کلاهما عن هشام بن الحکم ، تحف العقول : ص 386 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 137 ح 30 .
3- .الکافی : ج 1 ص 24 25 ح 20 ، علل الشرائع : ص 122 ح 6 ، تحف العقول : ص 450 ، الاحتجاج : ج 2 ص 438 ح 309 ، بحار الأنوار : ج 11 ص 70 ح 1 .

ص: 129

امام صادق علیه السلام :حجّت خدا بر بندگان ، پیامبر است و حجّتِ میان بندگان و خدا ، خِرد است .

امام کاظم علیه السلام :ای هشام! خدا را بر مردم ، دو حجّت است : حجّتی بیرونی و حجّتی درونی . حجّت بیرونی ، فرستادگان و پیامبران و امامان اند ، و حجّت درونی ، خِردهایند .

الکافی به نقل از ابو یعقوب بغدادی :ابن سِکّیت ، به امام هادی علیه السلام گفت : ... به خدا سوگند ، هرگز مانند تویی را ندیده ام . امروز ، حجّت بر مردم چیست؟ امام علیه السلام فرمود : «خِرد . به وسیله آن ، [امامِ] راستگو ، شناخته می شود و تصدیقش می کند ، و دروغگو را می شناسد و تکذیبش می نماید» . ابن سِکّیت گفت : به خدا سوگند که پاسخ ، همین است .

ر .ک : دانش نامه عقاید اسلامی (معرفت شناسی) : ج 1 ص 291 (فصل سوم : خردورزی / حجّیت خرد) و همین دانش نامه : ج 5 ص 187 (مبانی شناخت خدا / خرد) .

.


ص: 130

الفصل الثالث : المسمی بالبرهان وما فی معناه3 / 1القُرآنُأ تَسمِیَهُ القُرآنِ بِالبُرهانِالکتاب«یَاأَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی وَصِیَّتِهِ لِلأَنصارِ :کِتابُ اللّهِ وأَهلُ بَیتی ، فَإِنَّ الکِتابَ هُوَ القُرآنُ ، وفیهِ الحُجَّهُ وَالنّورُ وَالبُرهانُ . (2)

الإمام علی علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی إلیهِ مَصائِرُ الخَلقِ ، وعَواقِبُ الأَمرِ ، نَحمَدُهُ عَلی عَظیمِ إحسانِهِ ، ونَیِّرِ بُرهانِهِ . (3)

عنه علیه السلام :أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ ... جاءَ بِالحَقِّ مِن عِندِ الحَقِّ ، لِیُنذِرَ بِالقُرآنِ المُنیرِ ، وَالبُرهانِ المُستَنیرِ . (4)

.

1- .النساء : 174 .
2- .طرف من الأنباء والمناقب : ص 144 عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 22 ص 477 ح 27 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 182 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 313 ح 40 .
4- .الکافی : ج 8 ص 360 ح 551 عن الأصبغ بن نباته ، بحار الأنوار : ج 34 ص 204 ح 984 .

ص: 131



فصل سوم : آنچه «برهان» یا مشابه آن ، نامیده شده است

3 / 1 قرآن
الف - برهان نامیده شدن قرآن

فصل سوم : آنچه «برهان» یا مشابه آن ، نامیده شده است3 / 1قرآنالف برهان نامیده شدن قرآنقرآن«ای مردم ! برای شما از جانب پروردگارتان ، برهانی آمده است و ما به سوی شما ، نوری تابناک ، فرو فرستاده ایم» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سفارش ایشان به انصار :[شما را به] کتاب خدا و اهل بیتم [سفارش می کنم] . کتاب ، همان قرآن است ، و دلیل و روشنایی و برهان ، در آن است .

امام علی علیه السلام :سپاس ، خدایی را که حرکت آفریدگان و فرجام کار ، به سوی اوست . او را بر احسان بی پایانش و برهان روشنش ، سپاس می گوییم .

امام علی علیه السلام :گواهی می دهم که معبودی جز خدای یگانه و بی انباز نیست ، و محمّد ، فرستاده خداست ... . حق را از جانب حق آورد تا با قرآنِ روشنی بخش و برهان نورانی ، [به مردمان] هشدار دهد .

.


ص: 132

عنه علیه السلام :ثُمَّ أنزَلَ عَلَیهِ الکِتابَ ... جَعَلَهُ اللّهُ رِیّا لِعَطَشِ العُلَماءِ ، ورَبیعا لِقُلوبِ الفُقَهاءِ ... وبُرهانا لِمَن تَکَلَّمَ بِهِ ، وشاهِدا لِمَن خاصَمَ بِهِ . (1)

عنه علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ فی صِفَهِ النَّبِیِ صلی الله علیه و آله :اِبتَعَثَهُ بِالنّورِ المُضیءِ ، وَالبُرهانِ الجَلِیِّ ، وَالمِنهاجِ البادی ، وَالکِتابِ الهادی . (2)

عنه علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ بَیَّنَ فیها فَضلَ الإِسلامِ وَالقُرآنِ :ثُمَّ أنزَلَ عَلَیهِ الکِتابَ ، نورا لا تُطفَأُ مَصابیحُهُ ... وفُرقانا لا یُخمَدُ بُرهانُهُ ، وتِبیانا لا تُهدَمُ أرکانُهُ . (3)

عنه علیه السلام :بَیَّنَ اللّهُ عز و جل بَینَ الحَقِّ وَالباطِلِ فی کَثیرٍ مِن آیاتِ القُرآنِ ، ولَم یَجعَل لِلعِبادِ عُذرا فی مُخالَفَهِ أمرِهِ بَعدَ البَیانِ وَالبُرهانِ . (4)

فاطمه علیهاالسلام فی خُطبَتِها فی حَدیثِ فَدَکَ :کِتابُ اللّهِ بَیِّنَهٌ بَصائِرُهُ ، وآیٌ مُنکَشِفَهٌ سَرائِرُهُ ، وبُرهانٌ مُتَجَلِّیَهٌ ظَواهِرُهُ . (5)

الإمام الکاظم علیه السلام :بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ ، سُبحانَکَ اللّهُمَّ وبِحَمدِکَ ... کَذلِکَ وَصَفتَ نَفسَکَ فی کِتابِکَ المَکنونِ ، المُطَهَّرِ المُنزَلِ ، البُرهانِ المُضیءِ . (6)

الإمام الحسین علیه السلام فی خَبَرِ احتِجاجٍ دارَ بَینَ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام وبَینَ یَهودِیٍّ کانَ قَد قَرَأَ التَّوراهَ وَالإِنجیلَ وَالزَّبورَ وصُحُفَ الأَنبِیاءِ علیهم السلام وعَرَفَ دَلالاتِهِم :قالَ لَهُ الیَهودِیُّ : فَإِنَّ هذا إبراهیمَ علیه السلام قَد بَهَتَ (7) الَّذی کَفَرَ بِبُرهانِ نُبُوَّتِهِ ؟ قالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام : لَقَد کانَ کَذلِکَ ، ومُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أتاهُ مُکَذِّبٌ بِالبَعثِ بَعدَ المَوتِ وهُوَ اُبَیُّ بنُ خَلَفِ الجُمَحِیُّ ، مَعَهُ عَظمٌ نَخِرٌ ، فَفَرَکَهُ ثُمَّ قالَ : یا مُحَمَّدُ « مَن یُحْیِ الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ » (8) فَأَنطَقَ اللّهُ مُحَمَّدا بِمُحکَمِ آیاتِهِ ، وبَهَتَهُ بِبُرهانِ نُبُوَّتِهِ ، فَقالَ : « یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ » (9) ، فَانصَرَفَ مَبهوتا . (10)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 198 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 21 ح 21 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 161 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 222 ح 58 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 198 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 21 ح 21 .
4- .بحار الأنوار : ج 69 ص 82 ح 29 نقلاً عن تفسیر النعمانی عن إسماعیل بن جابر عن الإمام الصادق علیه السلام .
5- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 567 ح 4940 ، علل الشرائع : ص 248 ح 2 کلاهما عن زینب بنت علی علیهماالسلام ، دلائل الإمامه : ص 113 عن زید بن علی عن آبائه علیهم السلام عنها علیهاالسلام ، کشف الغمّه : ج 2 ص 109 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 107 ح 1 .
6- .بحار الأنوار : ج 95 ص 445 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
7- .البُهتُ : التحیّر ( النهایه : ج 1 ص 165 « بهت » ) .
8- .یس : 78 .
9- .یس : 79 .
10- .الاحتجاج : ج 1 ص 505 ح 127 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 10 ص 32 ح 1 .

ص: 133

امام علی علیه السلام :سپس قرآن را بر او ، فرو فرستاد ... و آن را برطرف کننده عطش دانشمندان و بهار دل های دانایانْ قرار داد ... و برهانی برای آن کس که بِدان ، سخن گوید و گواهی برای آن که به وسیله آن ، اقامه دعوا کند .

امام علی علیه السلام از سخنان ایشان در توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله :او را با نوری روشنگر ، برهانی آشکار ، راهی روشن و کتابی هدایتگر فرستاد .

امام علی علیه السلام از سخنان ایشان در بیان برتری اسلام و قرآن :سپس قرآن را بر او ، فرو فرستاد ، و آن ، نوری است که چراغ هایش خاموش نمی شود ... و جدا کننده ای [بین حق و باطل] است که [نورِ] برهانش ، فرو نمی نشیند و بیان روشنی است که ارکانش فرو نمی ریزند .

امام علی علیه السلام :خداوند عز و جل در بسیاری از آیات قرآن ، حق و باطل را از هم متمایز ساخته است و پس از روشنگری و برهان ، دیگر بهانه ای برای بندگان در سرپیچی از فرمانش باقی نگذاشته است .

فاطمه علیهاالسلام از سخنان ایشان در حدیث فَدَک :کتاب خدا ، شامل بصیرت های آشکار و آیاتی می شود که اسرار آنها پیداست ، و برهانی است که ظواهر آن ، روشن است .

امام کاظم علیه السلام :به نام خدای بخشنده مهربان . پاکی تو ای خدا و سپاس ، تو راست ... . این چنین ، خویشتن را در کتاب محفوظ و پاک و فرو فرستاده ات که برهانی روشنگر است ، وصف کرده ای .

امام حسین علیه السلام در خبر مباحثه ای که میان امیر مؤمنان علیه السلام و یک یهودیِ عالِم به تورات و انجیل و زبور و کتاب های پیامبران علیهم السلام و آشنا به دلایل آنان ، صورت گرفت :یهودی گفت : این ابراهیم بود که با برهان نبوّتش ، آن کافر را مبهوت کرد . علی علیه السلام به او فرمود : «همین طور است . محمّد صلی الله علیه و آله نیز هنگامی که آن شخص منکرِ حیاتِ پس از مرگ ، یعنی اُبَیّ بن خَلَف جُمَحی ، نزدش آمد و استخوان پوسیده ای در دست داشت و آن را سایید و سپس گفت : ای محمّد ! «چه کسی این استخوان پوسیده را زنده می کند؟» ، خداوند ، محمّد را به آیات استوار خویش ، گویا ساخت و با برهان نبوّتش ، آن مرد را مبهوت ساخت و فرمود : «آن را همان کسی زنده می کند که نخستین بار ، پدیدش آورد . او بر هر آفرینشی ، داناست» . پس آن منکر ، بهت زده ، راه خویش را گرفت و رفت» .

.


ص: 134

الإمام زین العابدین علیه السلام :أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا نَبِیُّهُ المُرسَلُ ... بَعَثَهُ بِالأَوامِرِ الشّافِیَهِ ، وَالزَّواجِرِ النّاهِیَهِ ، وَالدَّلائِلِ الهادِیَهِ ، الَّتی أوضَحَ بُرهانَها ، وشَرَحَ بَیانَها (1) فی کِتابٍ مُهَیمِنٍ عَلی کُلِّ کِتابٍ . (2)

عنه علیه السلام فی فَضلِ القُرآنِ :وجَعَلتَهُ نورا نَهتَدی مِن ظُلَمِ الضَّلالَهِ وَالجَهالَهِ بِاتِّباعِهِ ... نورَ هُدیً لا یَطفَأُ عَنِ الشّاهِدینَ بُرهانُهُ . (3)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ خالِقِ أمشاجِ (4) النَّسَمِ ، ومولِجِ الأَنوارِ فِی الظُّلَمِ ... أحمَدُهُ عَلی جَزیلِ إحسانِهِ ، وأَعوذُ بِهِ مِن حُلولِ خِذلانِهِ ، وأَستَهدیهِ بِنورِ بُرهانِهِ ، واُؤمِنُ بِهِ حَقَّ إیمانِهِ . (5)

.

1- .فی المصدر « بنیانها » ، وما أثبتناه هو الصحیح کما فی الصحیفه السجادیه الجامعه : ص 438 .
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 154 ح 22 نقلاً عن کتاب أنیس العابدین .
3- .الصحیفه السجادیه : ص 157 الدعاء 42 ، مصباح المتهجّد : ص 519 ح 603 وفیه « لا یخفی علی » بدل « لا یطفأ عن » ، الإقبال : ج 1 ص 450 ، المصباح للکفعمی : ص 617 .
4- .أمشاج : أخلاط ( مفردات ألفاظ القرآن : ص 769 « مشج » ) .
5- .بحار الأنوار : ج 94 ص 158 ح 22 نقلاً عن کتاب أنیس العابدین .

ص: 135

امام زین العابدین علیه السلام :گواهی می دهم که محمّد ، پیامبرِ فرستاده شده اوست ... . او را با دستورهایی شفابخش و نهی هایی باز دارنده و دلایلی هدایتگر فرستاد ؛ دلایلی که برهانِ آنها را در کتابی حاکم بر همه کتاب ها[ی دیگر آسمانی] ، روشن ساخت و به شرح و بیان آنها پرداخت .

امام زین العابدین علیه السلام در فضیلت قرآن :آن را نوری قرار دادی که با پیروی از آن ، از تاریکی های گم راهی و نادانی بِرَهیم ... ؛ نور هدایتی که فروغ برهانش از نظر بینندگان به خاموشی نمی گراید .

امام زین العابدین علیه السلام :سپاس ، خدایی را که آفریننده جانداران از در هم آمیختن (1) نطفه هاست و فرو برنده روشنایی ها در دلِ تاریکی ها ... . او را بر احسان بی شمارش ، سپاس می گویم و از سلب توفیقش ، به او پناه می برم و به واسطه نور برهانش ، از او راه نمایی می جویم و به او چنان که بایسته ایمان است ، ایمان می آورم .

.

1- .واژه «أمشاج» که در متن عربی حدیث آمده ، یعنی اخلاط . امروزه ، به معنای یاخته جنسی به کار می رود .

ص: 136

الإمام الصادق علیه السلام فی وَصفِ القُرآنِ :ونَوَّرَهُ بِشِفاءٍ مِنَ البَیانِ ، وضِیاءٍ مِنَ البُرهانِ . (1)

عنه علیه السلام ما یُدعی بِهِ عِندَ قِراءَهِ القُرآنِ :اللّهُمَّ اجعَلهُ لَنا بُرهانا عَلی رُؤوسِ المَلَأِ یَومَ یُجمَعُ فیهِ أهلُ الأَرضِ وأَهلُ السَّماءِ . (2)

ب تَسمِیَهُ القُرآنِ بِالحُجَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :القُرآنُ حُجَّهٌ لَکَ أو عَلَیکَ . (3)

الإمام علی علیه السلام :... فَالقُرآنُ آمِرٌ زاجِرٌ ، وصامِتٌ ناطِقٌ ، حُجَّهُ اللّهِ عَلی خَلقِهِ ، أخَذَ عَلَیهِ میثاقَهُم ، وَارتَهَنَ عَلَیهِم أنفُسَهُم . (4)

عنه علیه السلام :... فَالقُرآنُ آمِرٌ وزاجِرٌ ، حُدَّ فیهِ الحُدودُ ، وسُنَّ فیهِ السُّنَنُ ، وضُرِبَ فیهِ الأَمثالُ ، وشُرِعَ فیهِ الدّینُ ، إعذارا مِن نَفسِهِ ، وحُجَّهً عَلی خَلقِهِ . (5)

عنه علیه السلام :کَفی بِالکِتابِ حَجیجا وخَصیما . (6)

عنه علیه السلام فی وَصفِ القُرآنِ :... شاهِدا لِمَن خاصَمَ بِهِ ، وفَلَجا (7) لِمَن حاجَّ بِهِ . (8)

.

1- .تحف العقول : ص 348 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 209 ح 1 .
2- .الکافی : ج 2 ص 575 ح 1 .
3- .صحیح مسلم : ج 1 ص 203 ح 1 عن أبی مالک الأشعری ، تفسیر القرطبی : ج 1 ص 2 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 183 ، أعلام الدین : ص 102 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 20 ح 20 .
5- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 7 ح 16 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 26 ح 26 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 83 ، تحف العقول : ص 236 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 427 ح 44 .
7- .الفَلَجُ : الظَفَرُ والفَوزُ ( الصحاح : ج 1 ص 335 « فلج » ) .
8- .الکافی : ج 2 ص 49 ح 1 عن الأصبغ بن نباته ، الأمالی للمفید : ص 275 ح 3 عن قبیصه بن جابر ، نهج البلاغه : الخطبه 198 ، بحار الأنوار : ج 68 ص 350 ح 18 ؛ دستور معالم الحکم : ص 93 عن أبی العطاء .

ص: 137



ب - حجّت نامیده شدن قرآن

امام صادق علیه السلام در توصیف قرآن :آن را با بیانی شفابخش و برهانی پُرفروغ ، روشنایی بخشید .

امام صادق علیه السلام در دعای هنگام تلاوت قرآن :بار خدایا ! آن را برای ما در حضور همگان آن روزی که همه اهل زمین و آسمان را گِرد هم می آورند ، برهان قرار ده .

ب حجّت نامیده شدن قرآنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :قرآن ، حجّتی است ، به سود یا زیان تو .

امام علی علیه السلام :قرآن ، امر کننده ای باز دارنده و خاموشی ، گویاست . حجّت خدا بر آفریدگان اوست . از ایشان ، نسبت به آن ، پیمان گرفته و جانشان را بر آنان [برای عمل به قرآن] ، در گرو گرفته است . (1)

امام علی علیه السلام :قرآن ، مشتمل بر اوامر و نواهی است . حدود ، در آن تعیین شده و سنّت ها ، وضع شده و مَثَل ها ، زده شده و دین ، مقرّر گشته است ، تا عذری باشد از جانب خدا و حجّتی باشد بر خلق او .

امام علی علیه السلام :کافی است که قرآن ، حجّت آور و خصم باشد .

امام علی علیه السلام در توصیف قرآن :[قرآن] ... برای کسی که به وسیله آنْ اقامه دعوا کند ، گواه است و برای کسی که به واسطه آنْ حجّت آوری کند ، [مایه] پیروزی است .

.

1- .یعنی راه رهایی و نجات آنان از آتش دوزخ را در گروی وفای به این پیمان و پیروی از قرآن ، قرار داد .

ص: 138

عنه علیه السلام :إنَّهُ لَم یَکُن للّهِِ تَبارَکَ وتَعالی فی أرضِهِ حُجَّهٌ ولا حِکمَهٌ أبلَغُ مِن کِتابِهِ . (1)

الإمام زین العابدین علیه السلام :إنَّ اللّهَ لَم یَخلُقکُم عَبَثا ، ولَم یَترُککُم سُدیً (2) ، قَد عَرَّفَکُم نَفسَهُ ، وبَعَثَ إلَیکُم رَسولَهُ ، وأَنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ ، فیهِ حَلالُهُ وحَرامُهُ وحُجَجُهُ وأمثالُهُ ، فَاتَّقُوا اللّهَ ، فَقَدِ احتَجَّ عَلَیکُم رَبُّکُم فَقالَ : « أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَیْنَیْنِ * وَ لِسَانًا وَ شَفَتَیْنِ * وَ هَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ » (3) ، فَهذِهِ حُجَّهٌ عَلَیکُم . (4)

الإمام الرضا علیه السلام فی وَصفِ القُرآنِ :هُوَ حَبلُ اللّهِ المَتینُ ، وعُروَتُهُ الوُثقی ، وطَریقَتُهُ المُثلی ، المُؤَدّی إلَی الجَنَّهِ ، وَالمُنجی مِنَ النّارِ ، لا یَخلُقُ (5) عَلَی الأَزمِنَهِ ، ولا یَغِثُّ (6) عَلَی الأَلسِنَهِ ؛ لِأَنَّهُ لَم یُجعَل لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ ، بَل جُعِلَ دَلیلَ البُرهانِ وَالحُجَّهَ عَلی کُلِّ إنسانٍ ، لا یَأتیهِ الباطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ ولا مِن خَلفِهِ ، تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ . (7)

ج تَسمِیَهُ التَّوراهِ بِالبُرهانِالکافی عن علی بن عیسی رفعه :إنَّ موسی علیه السلام ناجاهُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی فَقالَ لَهُ فی مُناجاتِهِ : یا موسی ... اُحکُم بَینَهُم بِما أنزَلتُ عَلَیکَ ، فَقَد أنزَلتُهُ [أیِ التَّوراهَ ]حُکما بَیِّنا ، وبُرهانا نَیِّرا . (8)

.

1- .نهج السعاده : ج 1 ص 347 نقلاً عن کتاب تیسیر المطالب عن الحسن .
2- .سُدی : أی مهملاً غیر مکلّف ، لا یُحاسبُ ولا یُعذَّبُ ولا یُسأل عن شیء ( مجمع البحرین : ج 2 ص 832 « سدی » ) .
3- .البلد : 8 10 .
4- .تحف العقول : ص 274 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 131 ح 1 .
5- .خَلُقَ الثوبُ : أی بَلِیَ ( الصحاح : ج 4 ص 1472 « خلق » ) .
6- .غَثّ : أی رَدُؤَ وفَسَدَ ( الصحاح : ج 1 ص 288 « غثث » ) .
7- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 130 ح 9 عن موسی الرازی ، بحار الأنوار : ج 17 ص 210 ح 16 .
8- .الکافی : ج 8 ص 43 ح 8 ، تحف العقول : ص 490 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 332 ح 13 .

ص: 139



ج - برهان نامیده شدن تورات

امام علی علیه السلام :برای خداوند تبارک و تعالی در زمینش ، حجّتی و حکمتی رساتر از کتابش نیست .

امام زین العابدین علیه السلام :خداوند ، شما را بیهوده نیافریده و بی هدف ، رهایتان نکرده است . خودش را به شما شناسانده و پیامبرش را سوی شما فرستاده و کتابش را بر شما نازل کرده که حلال و حرامش ، و حجّت ها و مَثَل هایش در آن است . پس ، از خدا پروا کنید ؛ زیرا پروردگارتان ، برای شما حجّت آورده و فرموده است : «آیا برای او دو چشم ، قرار ندادیم ، و یک زبان و دو لب ؟ و دو راه [نیک و بد] را به او نشان دادیم» . این ، حجّتی بر شماست .

امام رضا علیه السلام در توصیف قرآن :آن ، ریسمانِ محکم خدا و دستاویز استوار و راه برتر اوست که به بهشت می کشانَد و از آتش [دوزخ ]می رهانَد و با گذر زمان ها ، کهنه نمی شود و [بر اثر تکرار] بر زبان ها ، تباه [و بی رونق ]نمی گردد ؛ چرا که قرآن ، برای زمانی خاص قرار داده نشده است ؛ بلکه راه نمای برهان و حجّتی برای همه مردمان در نظر گرفته شده است . باطل ، از پیش رو و از پشتِ سرش ، بدان راه نمی یابد . فرود آمده از سوی فرزانه ای ستوده است .

ج برهان نامیده شدن توراتالکافی به نقل از علی بن عیسی که سند حدیث را به یکی از اهل بیت علیهم السلام رسانده است :خداوند تبارک و تعالی در مناجاتش با موسی علیه السلام به او چنین گفت : «ای موسی ! ... در میان بنی اسرائیل ، بر اساس آنچه بر تو نازل کرده ام ، حکم کن ؛ چرا که تورات را به صورت حکمی آشکار و برهانی نورانی و روشن ، نازل کرده ام» .

.


ص: 140

3 / 2الأَنبِیاءُ علیهم السّلامأ تَسمِیَهُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِالبُرهانِالکتاب«یَاأَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا » . (1)

الحدیثتفسیر العیّاشی عن عبد اللّه بن سلیمان :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : قَولُهُ : « قَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا » . قالَ : البُرهانُ مُحَمَّدٌ عَلَیهِ وآلِهِ السَّلامُ ، وَالنّورُ عَلِیٌّ علیه السلام . (2)

الدرّ المنثور عن سفیان الثوری عن أبیه عن رجل لا یحفظ اسمه فی قَولِهِ : « قَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ » :قالَ : مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله ، « وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا » قالَ : الکِتابُ . (3)

الإمام الهادی علیه السلام فِی الزِّیارَهِ الجامِعَهِ :... بَعیثِکَ بِالحَقِّ ، وبُرهانِکَ عَلی جَمیعِ الخَلقِ ، خاتَمِ أنبِیائِکَ ، وحُجَّتِکَ البالِغَهِ فی أرضِکَ وسَمائِکَ . (4)

ب تَسمِیَهُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِالبَیِّنَهِالکتاب« لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَ الْمُشْرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَهُ » . (5)

.

1- .النساء : 174 .
2- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 285 ح 308 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 197 ح 47 .
3- .الدرّ المنثور : ج 2 ص 753 نقلاً عن ابن عساکر .
4- .المزار الکبیر : ص 57 ، بحار الأنوار : ج 102 ص 179 .
5- .البینه : 1 .

ص: 141



3 / 2 پیامبران علیهم السلام
الف - برهان نامیده شدن پیامبرصلی الله علیه وآله

ب - دلیل روشن نامیده شدن پیامبرصلی الله علیه وآله

3 / 2پیامبران علیهم السّلامالف برهان نامیده شدن پیامبر صلی الله علیه و آلهقرآن«ای مردم! در حقیقت ، برای شما از جانب پروردگارتان ، برهانی آمده است ، و ما به سوی شما ، نوری تابناک فرو فرستاده ایم» .

حدیثتفسیر العیّاشی به نقل از عبد اللّه بن سلیمان :از امام صادق علیه السلام در باره آیه شریف «در حقیقت ، برای شما از جانب پروردگارتان ، برهانی آمده است ، و ما به سوی شما ، نوری تابناک فرو فرستادیم» پرسیدم . فرمود : «برهان ، محمّد است که بر او و خاندانش سلام باد و نور ، علی علیه السلام است» .

الدرّ المنثور به نقل از سفیان ثُوری ، از پدرش ، از مردی که نامش را به یاد نداشت ، در باره آیه شریف : «در حقیقت ، برای شما از جانب پروردگارتان ، برهانی آمده است» :گفت : [یعنی] محمّد صلی الله علیه و آله . «و ما به سوی شما ، نوری تابناک فرو فرستادیم» ، گفت : [یعنی ]قرآن را .

امام هادی علیه السلام در «زیارت جامعه» :فرستاده بر حقّ تو و برهان تو برای همه آفریدگان ، پایان بخش سلسله پیامبرانت ، و حجّت رسای تو در زمین و آسمانت .

ب دلیل روشن نامیده شدن پیامبر صلی الله علیه و آلهقرآن«کافرانِ اهل کتاب و مشرکان ، دست بردار نبودند تا آن که دلیلی روشن برایشان بیاید» .

.


ص: 142

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : « حَتَّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَهُ » :البَیِّنَهُ مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (1)

ج تَسمِیَهُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِالحُجَّهِالإمام علیّ علیه السلام :أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله عَبدُهُ ورَسولُهُ ، بَعَثَهُ بِکِتابِهِ حُجَّهً عَلی عِبادِهِ ، مَن أطاعَهُ أطاعَ اللّهَ ومَن عَصاهُ عَصَی اللّهَ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وآلِهِ وسَلَّمَ کَثیرا ، إمامُ الهُدی ، وَالنَّبِیُّ المُصطَفی . (2)

عنه علیه السلام :أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ الصَّفِیُّ ، وأَمینُهُ الرَّضِیُّ صلی الله علیه و آله ، أرسَلَهُ بِوُجوبِ الحُجَجِ ، وظُهورِ الفَلَجِ ، وإیضاحِ المَنهَجِ ، فَبَلَّغَ الرِّسالَهَ صادِعا بِها ، وحَمَلَ عَلَی المَحَجَّهِ دالّاً عَلَیها . (3)

عنه علیه السلام :أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، أرسَلَهُ بِالدّینِ المَشهورِ ، وَالعَلَمِ المَأثورِ ، وَالکِتابِ المَسطورِ ، وَالنّورِ السّاطِعِ ، وَالضِّیاءِ اللّامِعِ ، وَالأَمرِ الصّادِعِ ، إزاحَهً لِلشُّبُهاتِ ، وَاحتِجاجا بِالبَیِّناتِ ، وتَحذیرا بِالآیاتِ ، وتَخویفا بِالمَثُلاتِ (4) . (5)

عنه علیه السلام فی وَصفِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله :صَدَعَ (6) بِما أمَرَهُ رَبُّهُ ، وبَلَّغَ ما حَمَّلَهُ ، حَتّی أفصَحَ بِالتَّوحیدِ دَعوَتَهُ ، وأَظهَرَ فِی الخَلقِ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، حَتّی خَلَصَت لَهُ الوَحدانِیَّهُ ، وصَفَت لَهُ الرُّبوبِیَّهُ ، وأَظهَرَ اللّهُ بِالتَّوحیدِ حُجَّتَهُ ، وأَعلی بِالإِسلامِ دَرَجَتَهُ . (7)

.

1- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 432 عن أبی الجارود ، بحار الأنوار : ج 9 ص 253 ح 159 .
2- .الکافی : ج 5 ص 370 ح 2 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 185 ، أعلام الدین : ص 67 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 223 ح 59 .
4- .المَثُلاتُ : یعنی عقوبات أمثالهم من المُکذّبین ( مجمع البحرین : ج 3 ص 1671 « مثل » ) .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 2 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 217 ح 49 ؛ مطالب السؤول : ج 1 ص 241 .
6- .صَدَعتُ الشَیءَ : أظهرتُهُ وبَیَّنتُه ( لسان العرب : ج 8 ص 195 « صدع » ) .
7- .التوحید : ص 72 ح 26 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 123 ح 15 کلاهما عن الهیثم بن عبد اللّه الرمانی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 223 ح 2 .

ص: 143



ج - حجّت نامیده شدن پیامبرصلی الله علیه وآله

حدیثامام باقر علیه السلام در باره این سخن خدای متعال : «تا دلیلی روشن برایشان بیاید» :دلیل روشن ، محمّد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است .

ج حجّت نامیده شدن پیامبر صلی الله علیه و آلهامام علی علیه السلام :گواهی می دهم که محمّد ، بنده و فرستاده اوست . او را با کتابش ، به عنوان حجّتی بر بندگانش فرستاد . هر که از او فرمان بَرَد ، از خدا فرمان بُرده است ، و هر که نافرمانی اش کند ، خدا را نافرمانی کرده است . سلام و درود فراوان خدا بر او و خاندانش باد ؛ او که پیشوای راه راست و پیامبرِ برگزیده[ ی خدا] است !

امام علی علیه السلام :گواهی می دهم که محمّد ، بنده او و فرستاده برگزیده و امینِ پسندیده اوست . او را با حجّت های لازم [و قانع کننده] و پیروزی آشکار ، و [برای] روشن ساختن راه فرستاد ، و او پیام خداوند را آشکارا ابلاغ کرد و با راه نمایی کردن مردم ، آنان را به راه راستْ کشاند .

امام علی علیه السلام :گواهی می دهم که محمّد ، بنده و فرستاده اوست . او را با دینِ بلندآوازه و نشانه برگزیده و کتاب نوشته و نور درخشان و پرتو تابان و فرمان آشکار فرستاد تا شُبهات را بزُداید و با دلایل روشن ، احتجاج کند و با آیات ، هشدار دهد و به وسیله کیفرها[یی که بر سر گذشتگانِ کفرپیشه آمد] ، بترساند .

امام علی علیه السلام در توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله :آنچه را پروردگارش به او دستور داد ، آشکارا ابلاغ نمود و پیامی را که بر دوش او نهاد ، [به مردم ]رساند ، تا این که دعوت به یکتاپرستی اش را علنی نمود و اقرار به یگانگی و بی شریک بودن خدا را در میان مردمان ، آشکار ساخت تا جایی که یگانگی برای خداوند ، خالص گشت و ربوبیّت ، منحصر به او شد و خداوند به وسیله توحید ، حجّتِ او را پیروز گردانید و به واسطه اسلام ، درجه اش را بالا بُرد .

.


ص: 144

عنه علیه السلام :یا أیُّهَا النّاسُ ! إنَّهُ لَم یَکُن للّهِِ سُبحانَهُ حُجَّهٌ فی أرضِهِ أوکَدُ مِن نَبِیِّنا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، ولا حِکمَهٌ أبلَغُ مِن کِتابِهِ القُرآنِ العَظیمِ ... (1)

د تَسمِیَهُ الأَنبِیاءِ علیهم السلام بِالحُجَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی بَعضِ خُطَبِهِ :الحَمدُ للّهِِ الَّذی کانَ فی أوَّلِیَّتِهِ وَحدانِیّا ... استَتَرَ عَن خَلقِهِ ، وبَعَثَ إلَیهِمُ الرُّسُلَ لِتَکونَ لَهُ الحُجَّهُ البالِغَهُ عَلی خَلقِهِ ، ویَکونَ رُسُلُهُ إلَیهِم شُهَداءَ عَلَیهِم ، وَابتَعَثَ فیهِمُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ ومُنذِرینَ ، لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَهٍ ، ویَحیی مَن حَیَّ عَن بَیِّنَهٍ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ یَذکُرُ فیها بَنی آدَمَ وما بَعَثَهُ اللّهُ إلَیهِم مِن بَیِّناتٍ وحُجَجٍ :.. . فَبَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ ، وواتَرَ (3) إلَیهِم أنبِیاءَهُ ، لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ ، ویُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ، ویَحتَجّوا عَلَیهِم بِالتَّبلیغِ . (4)

عنه علیه السلام :بَعَثَ اللّهُ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُم بِهِ مِن وَحیِهِ ، وجَعَلَهُم حُجَّهً لَهُ عَلی خَلقِهِ ، لِئَلّا تَجِبَ الحُجَّهُ لَهُم بِتَرکِ الإِعذارِ إلَیهِم . (5)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهُ سُبحانَهُ یَحتَجُّ بِأَربَعَهِ أنفُسٍ عَلی أربَعَهِ أجناسٍ مِنَ النّاسِ : عَلَی الأَغنِیاءِ بِسُلَیمانَ ، وعَلَی الفُقَراءِ بِعیسی ، وعَلَی العَبیدِ بِیوسُفَ ، وعَلَی المَرضی بِأَیّوبَ عَلَیهِم أفضَلُ الصَّلاهِ وَالسَّلامِ . (6)

.

1- .غررالحکم :ج6 ص468 ح11004 ، عیون الحکم والمواعظ :ص557 ح10253 ولیس فیه «القرآن» .
2- .التوحید : ص 44 ح 4 عن إسحاق بن غالب عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 288 ح 19 .
3- .التواتِرُ : التتابُعُ . وقیل : هو تتابع الأشیاء وبینها فجوات وفترات ( لسان العرب : ج 5 ص 275 « وتر » ) .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، بحار الأنوار : ج 11 ص 60 ح 70 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 144 ، بحار الأنوار : ج 29 ص 612 ح 28 .
6- .المواعظ العددیّه : ص 212 .

ص: 145



د - حجّت نامیده شدن پیامبران

امام علی علیه السلام :ای مردم! برای خداوند سبحان در زمین ، حجّتی محکم تر از پیامبر ما ، محمّد صلی الله علیه و آله ، و حکمتی رساتر از کتابش ، قرآن بزرگ ، نیست ... .

د حجّت نامیده شدن پیامبرانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در یکی از سخنرانی های ایشان :سپاس ، خدایی را که از آغاز ، یگانه بود (1) ... . خویش را از آفریدگانش ، در پرده داشت و فرستادگان را سوی ایشان فرستاد تا حجّت رسای او بر آفریدگانش باشند و این فرستادگان بر آنها ، گواهانی بر ایشان ؛ و پیامبران را در میان آنان ، نوید دهنده و هشدار دهنده بر انگیخت ، تا آن که نابود می شود ، از روی دلیلْ نابود شود و آن که زنده می ماند ، به جهت دلیل روشن داشتن ، زنده بمانَد .

امام علی علیه السلام از سخنان ایشان که در آن ، از آدمیان و دلایل روشن و حجّت هایی که خداوند به سویشان فرستاده ، یاد می کند :فرستادگان خود را در میان آنان بر انگیخت و پیامبرانش را پیاپی [و در فاصله های معیّن] به سویشان فرستاد تا از آنان بخواهد که پیمان الهی را که در سرشت آنان نهاده ، ادا کنند و نعمت فراموش شده او را به یادشان آورند و با رساندن پیام ، حجّت را بر آنانْ تمام کنند .

امام علی علیه السلام :خداوند ، فرستادگانش را با وحی خویش که به آنان اختصاص داده ، فرستاد و ایشان را حجّت خود بر آفریدگانش قرار داد تا مردم ، بهانه نیاورند که بیم داده نشده اند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند سبحان ، به چهار نفر بر چهار گروه از مردم ، احتجاج می کند : بر توانگران به سلیمان ، بر تهی دستان به عیسی ، بر بردگان به یوسف ، و بر بیماران به ایّوب که برترین درود و سلام بر ایشان باد .

.

1- .او بود و جز او ، کسی نبود .

ص: 146

3 / 3مُعجِزاتُ الأَنبِیاءِ علیهم السّلامأ تَسمِیَهُ الإِعجازِ بِالبُرهانِالکتاب« اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِیْهِ إِنَّهُمْ کَانُواْ قَوْمًا فَاسِقِینَ » . (1)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام فی ذِکرِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الَّذی بَعَثَهُ بِالآیاتِ المُحکَمَهِ ، وَالبَراهینِ الواضِحَهِ . (2)

عنه علیه السلام لِلزِّندیقِ الَّذی سَأَ لَهُ : مِن أینَ أثبَتَّ الأَنبِیاءَ وَالرُّسُلَ ؟ :ثَبَتَ ذلِکَ فی کُلِّ دَهرٍ وزَمانٍ ، مِمّا أتَت بِهِ الرُّسُلُ وَالأَنبِیاءُ مِنَ الدَّلائِلِ وَالبَراهینِ ، لِکَیلا تَخلُوَ أرضُ اللّهِ مِن حُجَّهٍ ، یَکونُ مَعَهُ عِلمٌ یَدُلُّ عَلی صِدقِ مَقالَتِهِ ، وجَوازِ عَدالَتِهِ . (3)

.

1- .القصص : 32 .
2- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 250 ح 2325 ، التوحید : ص 254 ح 4 کلاهما عن عیسی بن یونس ، الإرشاد : ج 2 ص 201 عن العبّاس بن عمرو الفقیمی ، علل الشرائع : ص 404 ح 4 ، الأمالی للصدوق : ص 715 ح 985 کلاهما عن الفضل بن یونس ، بحار الأنوار : ج 3 ص 34 ح 8 .
3- .الکافی : ج 1 ص 168 ح 1 ، علل الشرائع : ص 120 ح 3 ، التوحید : ص 249 ح 1 کلّها عن هشام بن الحکم ، الاحتجاج : ج 2 ص 213 ح 223 کلاهما نحوه .

ص: 147



3 / 3 معجزات پیامبران
الف - برهان نامیده شدن معجزه

3 / 3معجزات پیامبرانالف برهان نامیده شدن معجزهقرآن«دست خود را در گریبانت ببر تا سپید و بی گزند ، بیرون آید ؛ و [ برای رهایی ] از این هراس ، بازویت را به [بدن] خودت بچسبان . این دو [ معجزه ] ، دو برهان از جانب پروردگار توست به سوی فرعون و سران او ؛ زیرا آنان ، قومی نافرمان اند» .

حدیثامام صادق علیه السلام در یادکردِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی است که خداوند ، او را با آیاتی محکم و برهان هایی روشن فرستاد .

امام صادق علیه السلام به زندیقی که از ایشان پرسید : چگونه [ضرورت وجود ]پیامبران و رسولان را اثبات می کنی؟ :ثابت شد که در هر عصر و زمانی ، رسولان و پیامبران ، دلایل و برهان هایی آوردند تا زمینِ خدا از حجّتی که با خود ، دانشی گواه بر راستگویی و عادل بودنش دارد ، خالی نباشد .

.


ص: 148

الإمام المهدی علیه السلام فی وَصفِ الأَنبِیاءِ علیهم السلام :بایَنَ (1) بَینَهُم وبَینَ مَن بَعَثَهُم إلَیهِم بِالفَضلِ الَّذی جَعَلَهُ لَهُم عَلَیهِم ، وما آتاهُم مِنَ الدَّلائِلِ الظّاهِرَهِ وَالبَراهینِ الباهِرَهِ ، وَالآیاتِ الغالِبَهِ . فَمِنهُم مَن جَعَلَ النّارَ عَلَیهِ بَردا وسَلاما وَاتَّخَذَهُ خَلیلاً ، ومِنهُم مَن کَلَّمَهُ تَکلیما وجَعَلَ عَصاهُ ثُعبانا مُبینا ، ومِنهُم مَن أحیَا المَوتی بِإِذنِ اللّهِ ، وأَبرَأَ الأَکمَهَ (2) وَالأَبرَصَ بِإِذنِ اللّهِ ، ومِنهُم مَن عَلَّمَهُ مَنطِقَ الطَّیرِ واُوتِیَ مِن کُلِّ شَیءٍ . ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله رَحمَهً لِلعالَمینَ ، وتَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ ، وخَتَمَ بِهِ أنبِیاءَهُ ، وأَرسَلَهُ إلَی النّاسِ کافَّهً ، وأَظهَرَ مِن صِدقِهِ ما أظهَرَ ، وبَیَّنَ مِن آیاتِهِ وعَلاماتِهِ ما بَیَّنَ . (3)

ب تَسمِیَهُ الإِعجازِ بِالبَیِّنَهِ« حَقِیقٌ عَلَی أَن لَا أَقُولَ عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْجِئْتُکُم بِبَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَاءِیلَ » . (4)

« وَإِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءَتْکُم بَیِّنَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَهُ اللَّهِ لَکُمْ ءَایَهً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ » . (5)

راجع : البقره : 87 و 92 و 253 ، آل عمران : 105 و 183 و 184 ، المائده : 32 و 110 ، الأنعام : 157 ، الأعراف : 85 و 101 ، التوبه : 70 ، یونس : 74 ، هود : 17 و 28 و 63 و 64 و 88 ، إبراهیم : 9 ، النحل : 44 ، طه : 72 ، العنکبوت : 39 ، فاطر : 25 ، غافر : 34 و 50 و 83 ، الزخرف : 63 ، الحدید : 25 ، الصفّ : 6 .

ج تَسمِیَهُ الإِعجازِ بِالآیَهِ« قَالَ إِن کُنتَ جِئْتَ بِآیَهٍ فَأْتِ بِهَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * فَأَلْقَی عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ * وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ » . (6)

.

1- .فی المصدر : « یأتین » ، وما فی المتن أثبتناه من المصادر الاُخری .
2- .الأکمَهُ : هو الذی یولد أعمی ( مجمع البحرین : ج 3 ص 1596 « کمه » ) .
3- .الغیبه للطوسی : ص 288 ح 246 ، الاحتجاج : ج 2 ص 539 ح 343 کلاهما عن أحمد بن إسحاق ، بحار الأنوار : ج 25 ص 182 ح 4 .
4- .الأعراف : 105 .
5- .الأعراف : 73 .
6- .الأعراف : 106 108 .

ص: 149



ب - دلیل روشن نامیده شدن معجزه

ج - آیه نامیده شدن معجزه

امام مهدی علیه السلام در توصیف پیامبران علیهم السلام :[ خداوند ، ] میان پیامبران و کسانی که پیامبران را سوی ایشان فرستاد ، با امتیازی که پیامبران را بر ایشان داد و به واسطه دلایل آشکار و برهان های روشن و نشانه های چیره گری که به آنان عطا فرمود ، متمایز ساخت . بر یکی ، آتش را سرد و بی گزند ساخت و دوست حقیقی خود ، قرارش داد . با یکی ، سخن گفت و چوب دستش را به اژدهایی نمایان ، تبدیل کرد . یکی از آنان ، به اذن خداوند ، مُردگان را زنده می ساخت و با اجازه خداوند ، کور مادرزاد و پیس را شفا می داد . به یکی ، زبانِ مرغان را آموخت و از هر چیزی به او داده شد . سپس محمّد صلی الله علیه و آله را به عنوان رحمتی برای جهانیانْ بر انگیخت و نعمتش را با او تمام کرد و سلسله پیامبرانش را بدو پایان بخشید و او را به سوی همه مردمان فرستاد و در باره حقّانیت و راستگویی او ، نشانه هایی را نمودار ساخت و آیات و علامت های بسیاری را از او نشان داد .

ب دلیل روشن نامیده شدن معجزه«شایسته است که بر خدا ، جز [ سخن ] حق نگویم . من ، در حقیقت ، دلیلی روشن از سوی پروردگارتان ، برای شما آورده ام . پس فرزندان اسرائیل را همراه من بفرست» .

«و به سوی [ قوم ] ثمود ، برادرشان صالح را [ فرستادیم] . گفت : ای قوم من! خدا را بپرستید . برای شما ، هیچ معبودی جز او نیست . در حقیقت ، برای شما از جانب پروردگارتان ، دلیلی آشکار آمده است . این ، ماده شترِ خدا برای شماست که پدیده ای شگرف است . پس آن را بگذارید تا در زمین خدا بخورد و گزندی به او نرسانید ، تا [ مبادا به سبب آن ، ] شما را عذابی دردناک ، فرو گیرد» .

ر . ک : بقره : آیه 87 ، 92 و 253 ، آل عمران : آیه 105 ، 183 184 ، مائده : آیه 32 و 110 ، انعام : آیه 157 ، اعراف : آیه 85 و 101 ، توبه : آیه 70 ، یونس : آیه 74 ، هود : آیه 17 و 28 و 63 64 و 88 ، ابراهیم : آیه 9 ، نحل : آیه 44 ، طه : آیه 72 ، عنکبوت : آیه 39 ، فاطر : آیه 25 ، غافر : آیه 34 و 50 و 83 ، زخرف : آیه 63 ، حدید : آیه 25 ، صف : آیه 6 .

ج آیه نامیده شدن معجزه«[ فرعون ] گفت : «اگر معجزه ای آورده ای ، پس اگر راست می گویی ، آن را ارائه کن» . پس [ موسی ] عصایش را افکند و ناگاه ، اژدهایی آشکار شد . نیز دست خود را [ از گریبان ] بیرون کشید و ناگهان ، برای تماشاگران ، سپید [ و درخشنده ] بود» .

.


ص: 150

د تَسمِیَهُ الإِعجازِ بِالسُّلطانِ« یَسْئلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَی أَکْبَرَ مِن ذَ لِکَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَلِکَ وَءَاتَیْنَا مُوسَی سُلْطَانًا مُّبِینًا » . (1)

« وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جَاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ * أَنْ أَدُّواْ إِلَیَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ * وَ أَن لَا تَعْلُواْ عَلَی اللَّهِ إِنِّی ءَاتِیکُم بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ » . (2)

3 / 4أهلُ بَیتِ النَّبِیِ علیهم السّلامالإمام الصادق علیه السلام :نَحنُ الحُجَّهُ البالِغَهُ عَلی مَن دونَ السَّماءِ وفَوقَ الأَرضِ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :اللّهُمَّ إنَّهُ لا بُدَّ لَکَ مِن حُجَجٍ فی أرضِکَ ، حُجَّهٍ بَعدَ حُجَّهٍ عَلی خَلقِکَ ، یَهدونَهُم إلی دینِکَ ، ویُعَلِّمونَهُم عِلمَکَ کَیلا یَتَفَرَّقَ أتباعُ أولِیائِکَ . (4)

عنه علیه السلام :اُخرُجوا إلَی اللّهِ بِمَا افتَرَضَ عَلَیکُم مِن حَقِّهِ ، وبَیَّنَ لَکُم مِن وَظائِفِهِ ، أنَا شاهِدٌ لَکُم وحَجیجٌ یَومَ القِیامَهِ عَنکُم . (5)

عنه علیه السلام فی ذَمِّ العاصینَ مِن أصحابِهِ :قَد دارَستُکُمُ الکِتابَ ، وفاتَحتُکُمُ الحِجاجَ ، وعَرَّفتُکُم ما أنکَرتُم ، وسَوَّغتُکُم (6) ما مَجَجتُم ، لَو کانَ الأَعمی یَلحَظُ ، أوِ النّائِمُ یَستَیقِظُ . (7)

.

1- .النساء : 153 .
2- .الدخان : 17 19 .
3- .الکافی : ج1 ص270 ح6 ، تفسیر العیّاشی : ج1 ص383 ح122 ، رجال الکشّی : ج2 ص594 الرقم 551 ، بصائر الدرجات : ص104 ح6 ، إعلام الوری : ج1 ص535 کلّها عن سدیر ، بحار الأنوار : ج25 ص298 ح62 .
4- .الکافی : ج 1 ص 339 ح 13 ، الغیبه للنعمانی : ص 137 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 54 ح 116 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 176 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 190 ح 56 .
6- .ساغ الشرابُ : أی دخل سهلاً ( النهایه : ج 2 ص 422 « سوغ » ) .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 180 .

ص: 151